فستیوال نور، ترس، دلهره، اشک
انسان/اسب، پنجاه/ پنجاه روایت تمام حکومت های مستبد است. روایت جامعه استبداده زده ی بی رمق، ترسیده و بی امید است. روایت تبدیل شدن آدم از انسان به چیز دیگر. انسان/ اسب، پنجاه/ پنجاه به خوبی نشان داد که چگونه زیر چکمه های استبداد مفاهیم لگد مال می شوند و کلمات از معنا تهی می شود. انسان/اسب، پنجاه/ پنجاه به ما گفت آخرین سنگر و سلاح هر جامعه ای امید است و بار دیگر نور خورشید را می توان دید چون امید بزرگترین جنون انسان است
به نظرم شاهد یکی از بهترین اجراهای سال ۱۴۰۲ بودم. اجرایی در اوجِ کیفیت فرم و بازی و هماهنگی بازیگران. با یک طراحی نور و انتخاب و موسیقیِ درست که بیانگر هر لحظه از اجرا بود. فرمِ موفق اجرا مدیون تلاش مرتضی اسماعیل کاشی است و به نظرم تعدادی از بازیگران این اجرا را در سال های آینده از آن ها بیشتر خواهیم شنید. از متنِ کار هم نباید غافل شد و یکی از مهمترین دلایل من برای دوست داشتن اجرا نوع روایتِ آن است. روایت به گونه ای است که در نیمه اول اجرا به مانند تکه های پازل که بر پس زمینه ریخته شده و در نیمه دومِ اجرا این تکه ها در کنار هم قرار می گیرند و یک پازل کامل می شود