هنر بازنمایی جهان واقعی نیست، بلکه بیان وضعیت بشری و در نهایت نفی آن است. این وضعیت بشری به طور خاص در صحنهی تئاتر اتفاق میافتد. زیرا که صحنهی تئاتر گشودگی بیواسطهی آگاهی بر روی تماشاگر است. نمایش هیدن به کارگردانی کوروش شاهونه بیان همین وضعیت و نفی آن است. موضوع نمایش تقابل بین سوژه و حضور دیگری بهعنوان ابژه است. زنی نابینا با مردی بینا زندگی میکند و فهم و توجه (attention) او از طریق آن مرد نسبت به دنیای اطرافش شکل میگیرد. اما در این وضعیت سوژه توانایی حس کردن (Sensation) و ادراک (perception) خود را از دست میدهد. این وضعیت به نوعی بیگانگی حسانیّت(Sensiblity) است. حتی در قسمتهایی از نمایش مرد که خود عامل فهم کژتابانه زن از دنیا است اعتماد خود به چشمانش را از دست میدهد و برای ادراک حقیقت دستبهدامان دوربینهای مدار بسته میشود. نمایش در واقع نوعی دیدگاه آشنایی زدایانه در رابطهی نسبت خود با دیگری و نیز بیان وضعیت سوژه بشری در تلاش برای درک دنیای اطراف خود و ناتوانی از شناخت و بازنمایی آن است. ترکیب بهجا و مناسب موسیقی، نور، حرکات بدن و نیز دیالوگهای مینیمال در این بافت و موقعیت آشنایی زدایانه بسیار موثر بوده است.