نمایش زندانی خیابان یوسفآباد اقتباسی آزاد از نمایش زندانی خیابان دوم اثر نیل سایمون است. موضوع اصلی در این نمایش، شهریاست به ظاهر نامرئی که موجب فرو ریختن بهمنی از حماقتها و خندههای رنجآور میشود. دیگر مهم نیست که این شهر نیویورک باشد یا تهران و آدمهای آن ادنا و مل یا راضیه و علی. این شهر مانند موجودی نامرئی، هر لحظه حتی نیمه شب و هر جا حتی از میان منافذ بسته وارد ذهن آدمهایش میشود و آنها را مضطرب و پریشان میکند. این پریشانی دیگر فقط بعد روانشناختی ندارد که بتوان با قرصهای آرامبخش آن را تسکین داد بلکه از نوع فرو ریختن و خالی شدن است. فرو ریختنی که آدمها را تا مرز جنون پیش میبرد. نمایش زندانی خیابان یوسفآباد هم حکایت یک مرد و زن در این همه تهران بود. تهرانی که دیگر نه در خیابانهای آن و نه در طبقه چهاردم برجی در بالای شهر دیگر جای امن و مطمئنی برای آسودگی پیدا نمیشود. نمایش دارای ریتم درونی مناسب بود و سطح کشمکش در آن هیچ وقت به نقطه فرود نمیرسید با اینحال به عامل اصلی کشمکش که در نمایشنامه اصلی همان بیکاری مرد قصه بود در نمایش اقتباسی فقط در حد چند دیالوگ پرداخته شده بود. همچنین استفاده بیشتر از نور و موسیقی میتوانست در ایجاد تضاد و کنتراست نقش موثری داشته باشد. با این حال زندانی خیابان یوسفآباد کاری شایسته تحسین بود و در طول بیش از یکساعت اجرا، تماشاگر را به درکی متفاوت و شاید بیپرده از تهران پر از زباله و شلوغ میرساند که باشندگانش را میان تارهای عنکبوت نامرئی وابسته و گرفتار کرده است.