در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابوالفضل منفرد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:56:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش زندانی خیابان یوسف‌آباد اقتباسی آزاد از نمایش زندانی خیابان دوم اثر نیل سایمون است. موضوع اصلی در این نمایش، شهری‌است به ظاهر نامرئی که موجب فرو ریختن بهمنی از حماقت‌ها و خنده‌های رنج‌آور می‌شود. دیگر مهم نیست که این شهر نیویورک باشد یا تهران و آدم‌های آن ادنا و مل یا راضیه و علی. این شهر مانند موجودی نامرئی، هر لحظه حتی نیمه شب و هر جا حتی از میان منافذ بسته وارد ذهن آدم‌هایش می‌شود و آن‌ها را مضطرب و پریشان می‌کند. این پریشانی دیگر فقط بعد روانشناختی ندارد که بتوان با قرص‌های آرام‌بخش آن را تسکین داد بلکه از نوع فرو ریختن و خالی شدن است. فرو ریختنی که آدم‌ها را تا مرز جنون پیش‌ می‌برد. نمایش زندانی خیابان یوسف‌آباد هم حکایت یک مرد و زن در این همه تهران بود‌. تهرانی که دیگر نه در خیابان‌های آن و نه در طبقه چهاردم برجی در بالای شهر دیگر جای امن و مطمئنی برای آسودگی پیدا نمی‌شود. نمایش دارای ریتم درونی مناسب بود و سطح کشمکش در آن هیچ وقت به نقطه فرود نمی‌رسید با این‌حال به عامل اصلی کشمکش که در نمایش‌نامه اصلی همان بیکاری مرد قصه بود در نمایش اقتباسی فقط در حد چند دیالوگ پرداخته شده بود‌. همچنین استفاده بیشتر از نور و موسیقی می‌توانست در ایجاد تضاد و کنتراست نقش موثری داشته باشد. با این حال زندانی خیابان یوسف‌آباد کاری شایسته تحسین بود و در طول بیش از یک‌ساعت اجرا، تماشاگر را به درکی متفاوت و شاید بی‌پرده از تهران پر از زباله و شلوغ می‌رساند که باشندگانش را میان تارهای عنکبوت نامرئی وابسته و گرفتار کرده است.
هنر بازنمایی جهان واقعی نیست، بلکه بیان وضعیت بشری و در نهایت نفی آن است‌. این وضعیت بشری به طور خاص در صحنه‌ی تئاتر اتفاق می‌افتد. زیرا که صحنه‌ی تئاتر گشودگی بی‌واسطه‌ی آگاهی بر روی تماشاگر است. نمایش هیدن به کارگردانی کوروش شاهونه بیان همین وضعیت و نفی آن است. موضوع نمایش تقابل بین سوژه و حضور دیگری به‌عنوان ابژه است. زنی نابینا با مردی بینا زندگی می‌کند و فهم و توجه (attention) او از طریق آن مرد نسبت به دنیای اطرافش شکل می‌گیرد. اما در این وضعیت سوژه توانایی حس کردن (Sensation) و ادراک (perception) خود را از دست می‌دهد. این وضعیت به نوعی بیگانگی حسانیّت(Sensiblity) است. حتی در قسمت‌هایی از نمایش مرد که خود عامل فهم کژتابانه زن از دنیا است اعتماد خود به چشمانش را از دست می‌دهد و برای ادراک حقیقت دست‌به‌دامان دوربین‌های مدار بسته می‌شود. نمایش در واقع نوعی دیدگاه آشنایی زدایانه در رابطه‌ی نسبت خود با دیگری و نیز بیان وضعیت سوژه بشری در تلاش برای درک دنیای اطراف خود و ناتوانی از شناخت و بازنمایی آن است. ترکیب ‌به‌جا و مناسب موسیقی، نور، حرکات بدن و نیز دیالوگ‌های می‌نیمال در این بافت و موقعیت آشنایی زدایانه بسیار موثر بوده است.
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود، چاوش و زهره سپهریان این را خواندند
Leila Gholami این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید