جنگ شادی
انتخاب اشتباه من و دیدن استند آپ کمدی بجای تئاتر باعث شد تجربه بدی داشته باشم و ای کاش بجای خرید بلیت با توصیه رفیق معتمد، خودم نگاهی به برگه معرفی نمایش میانداختم و با دیدن نام علی غریب بزرگوار و توانمند متوجه سبک اثر میشدم.
استفاده از دو دختر بچه شیرین و خوش زبان که دلیل اصلی غش و ضعف طرفداران این نمایش شده و زیرکی کارگردان در بازی گرفتن از دو ضامن فروش نمایش تا ابد! نقطه قوتی جالب و کم سابقه در نمایشهای ایرانی است که همه گونه، کارکرد مناسبی در بستر روایی و کشش دنبال کردن نمایش در تماشاگر ایجاد میکند اما همه چیز همین جا تمام میشود، چون نمایش چیزی برای ارائه ندارد جز خنداندن به روش خندوانه با شعار ((((دروغگو دشمن خداست)))) شنیدن و گفتن و عکس العمل نشان دادن به این جمله و باور از زبان دو کودک معصوم قاعدتا جذاب و قابل پذیرش است چون او بر این باور است که حقیقتا خدایی در جایی هست که با دروغگویی آزرده شده و غیره اما آیا ادامه این روند و رساندن این پیام به بزرگسالانی که دروغشان در حد گرفتن منصب ارشدی یا نمازخواندن یا نخواندن است! در جامعه ای که از زور دروغ و دروغگویی در حال سقوط کامل است، هنوز هم محلی از اعراب دارد؟ آیا اصلا دغدغه ای از جنس دروغگو دشمن خداست در جامعه بیمار و تحت فشار ما امروز مطرح است؟ در جامعه ای که به راحتی جای ظالم و مظلوم و قاتل و قربانی در روایتی چندماهه تغییر میکند! آیا نگاه سطحی به مسائل اخلاقی میتواند راهگشای تغییری در بطن
... دیدن ادامه ››
جامعه باشد؟
اما از نگاهی دیگر اگر نمایش را بدور از پیام و زیر قصه و منظور کنشگری اجتماعی و فقط در جهت خنداندن مخاطب در نظر بگیریم با توجه به عکس العمل تماشاگران و نظرات نوشته شده در تیوال بنظر میرسد این استند آپ کمدی توانسته موفق عمل کند و تماشاگرانش را راضی نماید که ای کاش تماشاگر ایرانی سطح توقعی بیش از شوخی ها و کلیپهای اینستاگرامی و تیک تاکی از خود نشان میداد و بخاطر وقت و پولی که صرف این اجرا کرده است، چیزی بیشتر از چند شوخی دم دستی رفاقتی که همه ما در پادگان و مدرسه و دانشگاه و پارک با رفقایمان داشته و داریم طلب میکرد.
من هیچ انتقادی به تیم سازنده ندارم و به همه خسته نباشید میگویم شما چیزی عرضه کردید که مخاطب از شما میخواهد، اشتباه از انتخاب من بود