در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | shahin chegini درباره نمایش سیزده بدر: پدر را بکش …! نقطه گذاری که با فیلم سعید روستایی ، برادران لیلا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:49:20
shahin chegini (urchin)
درباره نمایش سیزده بدر i

پدر را بکش …!

نقطه گذاری که با فیلم سعید روستایی ، برادران لیلا در مسیر کنش اجتماعى و نقد وضع موجود مطرح شد یک شیفت پارادایم در سطح ساختار روان فردی است که حاصل در عرصه اجتماع نه تنها به تغییر وضعیت نمی انجامد بلکه با ایجاد توهمى ساختارى راه را بر هر کنش اصیل بر آمده از سرکوب می بندد و اساسا در دنیاىی وهمى سعی در حل و فصل امور دارد
همان امرى خیالی که در امتداد این نگاه در نمایش
سیزده بدر نوشته محمود احدی نیا و کارگردانی و کارگردانی حسین میرزا محمدی به روشنی مشهود است
کودک انسانی در ابتداى مسیر رشد روانی برای تبدیل شدن به سوژه انسانی دو راه پیش رو دارد یا به نهى "پدر" ( جایگاه نمادین پدر) تَن ... دیدن ادامه ›› بدهد و مصداق امیال را خارج از میل به مادر ( خانواده) جستجو کند و با پذیرش سرکوب و قرار گرفتن در ساختار روانجوری( نوروتیک) پا به عرصه نمادین ( حوزه زبان - فرهنگ - تمدن - قانون -عرف و … ) گذارد و خشم خود از پدر و تمایل بازگشت به وضعیت مطلوب اولیه را همواره همراه خود داشته باشد ( که شرط نخست برای تغییر در هر کنش رفتاری و گفتاری هست)
یا به نهى پدر ، تَن ندهد و سرکوب را نپذیرد چرا که " نه" پدر برایش قانع کننده نیست ، در این حالت فرد از ورود به عرصه نمادین باز میماند که حاصل اصرار بر بودن در حوزه خیال هست جائیکه عرصه تصاویر است و توهم که در تداوم ، تبدیل به ساختار روانی اسکیزوفرن میشود جایی که تصاویر دیگر فانتزی های ذهن روان رنجور نیست بلکه اعتقادات قاطع فکر روان پریش ( سایکوتیک)هست ، از اینجا راه برای تغییر بسته میشود و ساختار ها ثابت میشوند و جای تبدیل پیدا نمیکنند و فرد تمام هَم و تلاش اش بر ریشه های وهم استوار است با این تفاوت بنیادی که برای او بر خلاف روان رنجور که میتواند شک کند ، جای هیچ تریدی نیست و تصاویر آنچنان واقعی جلوه میکند که جای شک و شبه باقی نمی گذارد حال آنکه همه آنها در مقابله با سرکوب شکل نگرفته اند چرا که سرکوبی از اساس پذیرفته نشده که قصدی برای مقابله با آن شکل بگیرد ، اینجا پاشنه آشیل تفکر اعتراضی است
جایی که خود را در مسیر کنش اعتراضی میبینی حال آنکه اسیر تصاویری هستی که راه را بر هر تغییری می بندد.
نمایش "سیزده بدر" نیز با پیروى از این نوع نگاه به اجبار خود را در دام انفعال خود خواسته اى می اندازد که حاصل صرفا کاتارسیس ناشی از بستن چشم ها هست و بس…( همانگونه که در انتها از تماشاگر خواسته میشود چشمان خود را ببندد وخود را به خیال بسپرد)
علیرغم تلاش ستودنى همه عوامل اجرا ، اثر بر ضد خود عمل میکند همانگونه که برادران لیلا چنین بود…
در این مسیر ، موقعیت ما چیزی نیست جز اسارت در یک اسکیزوفرنى جمعى
که همه چیز بر تصویر خیالی انتقام از " پدر" کاهش یافته در حالیکه سرکوب از سوى پدر در ناخودآگاه هیچگاه پذیرفته نشده است
.
.
خسته نباشید و خدا قوت به عوامل اجرا
بخصوص بازیگران که بسیار مسلط و دلنشین بازی کردند👍
ممنونم از یادداشت تون
بسیار عمیق به این مسئله نگاه کردین.
۱۰ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید