در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Farnia Shamsalizadeh درباره نمایش این دنیا یه کنسرت به من بدهکاره: مهران خیلی تنها بود،انقدر که آخرش دوستی که از همه بیشتر هواشو داشت آگا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:06:33
مهران خیلی تنها بود،انقدر که آخرش دوستی که از همه بیشتر هواشو داشت آگاهش میکنه که اون به طرز دردآوری روانش به دلیل برخورد دیگری(به دایل فاش شدن داستان نمینویسم چه کسی)آسیب دیده و برای پر کردن تنهایی هاش تو ناخودآگاهش حتی برای جلب توجه زن ها هم دنبال سیراب شدن از توجهی میگرده که همواره اون توجه ازش دریغ شده واسه همینه که مهران فکر میکرد که هیچکس دوستش نداره🙂در واقع اون چون درد بی مادری رو زود چشید و علاوه بر اون با خشونت و سرسختی باهاش برخورد میشد نمیدونست دقیقا چطور باید فردی رو دوست داشته باشه،و مهم تر از اون،مهران هنوز تو دنیای بچه‌گیش مونده بود اون دچار سردرگمیه احساس میکنه هنوز اون چیزایی که باید از بچه‌گی با تمام وجود حسشون میکرده رو تجربه نکرده اون حتی وقتی کنسرت خواننده مورد علاقه‌ش هم میره دیگه ذوق نمیکنه،چون اون ذوق کردن یک زمانی در یک سن و حالی خاص براش ارزش و معنا داشته و تجربه‌شون نکرده چیزی که دیگه براش شیرینی نداره،اگه بخوام مهران رو تو یک جمله توصیف کنم:مهران تشنه‌ست تشنه‌ی ذره‌ای محبت،ذره‌ای توجه ذره‌ای خنده و شادی از تهِ دل...
مهران:بیا بشینم یه فیلم بذاریم ببینیم،چیپس بخوریم،چس فیل بخوریم،قهقهه بزنیم،بخندیم...🥲
خانم عبدالرزاقی عزیزدل تبریک میگم و احسنت به این مهارت بازی مسلط و ماهرانه
آقای ژوله هم خوب بودن دست مریزاد بهشون ولی گاهی حس میکردم بین یکسری دیالوگ ها مکث زیادی داشتن مثلا اینطور به نظر میرسید که از یادشون رفته یا نمیدونم شاید هم از عمد بود و سبک بازی ولی به نطرم اگر از عمد هم بود اون بخش ها از کار زده ... دیدن ادامه ›› بود بیرون.
و در آخر میتونم بگم کار خوبی رو دیدم و خیلی دوستش داشتم هم به اندازه میخندوند هم به آدم درس میداد و دیالوگ های قابل تاملی داشت،این هم اضافه کنم که خیلی مشتاق بودم بعد از اجرا بمونم و گپ و گفتی کوتاه با عوامل نمایش داشته باشم و خسته نباشیدی بهشون بگم ولی متاسفانه به علت دیروقت بودن ساعت و عجله داشتن این افتخار نصیبم نشد،مهر نثار وجود تک تک عوامل محترم و تیوالی های عزیز.