درودها نویسنده از چند جهت به موضوع پرداخته تفکر قبیله ای مردم آفریقا و ورود مدرنیزم به این زندگی مثلا خود بیمه یک مسئله مدرن است که در انتها به اختلافات خانوادگی دامن میزند حس کردم بیشتر از سنت ها دفاع می کرد در مقابل مدرنیزم مثلا خود راه آهن که تقریبا ورود صنعت به یک کشور است فکر می کنم اداستایفسکی هم در کتاب ابله به این نکته اشاره کرد داستان از داخل قطار شروع میشود ورود صنعت به یک کشوری که بیشتر مردمش کشاورزن و با زمین آشنا و یک زمین خوار هم از قضا در قطار وجود دارد در این کتاب بیشتر درباره زن تاکید شده ؛ نورپردازی و موسیقی خوب بود بازی ها نسبتا خوب بود انتخاب لباس و طراحی صحنه خوب بود بازیگر خانم به اندازه بازی کرد برداشت کارگردان هم بنظر طبق خواسته نویسنده بود اصولا در سینما و ادبیات و نمایشنامه؛ نویسنده ها از سنت دفاع کردن نمونه اش در سینمای ایران هم زیاد است