درود
خسته نباشید به گروه مرگامرگ
چند خطی که خواهید خوند نکته هایی مثبت و منفی از دیدگاه بنده درمورد اجراست
اگر از مثبت ها شروع کنیم بی شک بدن بازیگر ها در اولویت است
بدن هایی فوق آماده و نرم که به نوبه خود چشم نواز بود
در ادامه چند بازیگری هستند که اگر اسمی ازشون آورده نشه کم لطفی خواهد بود خانوم فاطمه نصرتی و آقایان سهیل سلمانی و رضا جلایری که کاری با چشم های تماشاچی میکردند که تماشاچی چشم از اون ها برنداره.
اما نکاتی که به شخصه برای من در هاله ای ابهام قرار داشت و متوجه دلیلش نشدم
... دیدن ادامه ››
هم کم نبود
یکی از این نکات بی شک ارتباط بیش از اندازه برخی از بازیگران با سالن بود برای مثال نشستن بازیگر روی صندلی که مختص به تماشاچیست،حتی اگر به قصد فهماندن این موضوع به تماشاچی که در حال تماشای نمایشست بیش از حد و اندازهست و آزار دهندهست حداقل برای من که تلاش برای ارتباط با فضای جنوبی نمایش داشتم و حتی طراحی صحنه داشت تلاش میکرد به من بفهماند که در جنوب کشور هستم.
نکتهای دیگه که باز هم مشابه به نکته بالاییست حضور نوازنده ها با لباس های عادی و دور از نمایش روی صحنه بود.
برای من متن که جزو عناصر اصلی یک نمایش است جذاب بود اما همچنان وقتی از هزاران دید مختلف به نمایش نگاه میکنم هدف متن را درک نمیکنم،بله بی شک روایتی جذاب از قصه دو عاشق است اما هدف و پیام متن چی؟
در آخر خسته نباشید به گروه مرگامرگ برای اجرایی که روی صحنه داشتند.
پ.ن:بی شک من هم یک هنرجو ساده و خارج از علم بسیار زیاد از تئاتر هستم اما دوست داشتم که عاپقاید شخصی خودم رو به اشتراک بگذارم،بابت هرگونه ایراد نگارشی در صحبت هایم عذرخواهم.