در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال | امیر پارسائیان مهر درباره نمایش وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده ایم: نگاهی به نمایش «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم» سایت ا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:55:48
نگاهی به نمایش «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم»

سایت ایران تئاتر- ۱۴۰۲/۱۰/۱۸ - به قلم علیرضا نراقی


🔻بیان تئاتری زیر نور سینمایی

 نمایشنامه «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم»، نوشته مارتین کریمپ، نویسنده بریتانیایی که این روزها توسط مجتبی جدی در تماشاخانه ... دیدن ادامه ›› انتظامی خانه هنرمندان ایران به صحنه می‌­رود، متنی نمایشی با مایه­‌های ساختارشکنانه است، که بر اساس یکی از مهم‌ترین آثار ادبی قرن هجدهم بریتانیا، «پاملا یا پاداش پاکدامنی»، اثر ساموئل ریچاردسون نوشته شده است.

«پاملا یا پاداش پاکدامنی»، اثری مهم و نوآور در تاریخ ادبیات داستانی جهان محسوب می‌­شود. این رمان به ناگَه واقعیت را به شکلی تازه وارد ادبیات تغزلی کرد و یکی از شیوه­‌هایی را در روایت آزمود که حدود سی و چهار سال بعد، یوهان ولفگانگ فون گوته با رمان سترگ و بسیار ستایش‌­شده «رنج‌­های ورتر جوان» به کمال رساند. روایت این آثار بر مبنای نامه‌­نگاری‌­های شخصیت اصلی فرم یافته و پیش می‌­روند؛ شکلی که در قرن بیستم بسیار تجربه شد و گسترش پیدا کرد و در ادبیات پست‌­مدرن به سازگاری و هماهنگی بارها به کار برده شد. روایت بر اساس نامه، که در این آثار آزموده شده است، به جای زاویه‌­ای بیرونی و سوم شخص و یا اول شخص منتزعِ ذهنی، از منظری درونی واقعیت را می‌­نگرد و به همین دلیل به اندازه‌­ای که شخصیت­‌محور است، به واقعیت از منظر آن شخصیت وفادار است؛ به بیان دیگر هم ذهنی است و هم اتصال زنده و پیوسته به زندگی عینی دارد.

ریچاردسون در «پاملا یا پاداش پاکدامنی»، از زاویه اخلاق­‌گرایی رنسانسی که تلاش دارد عقل را درست به اندازه کلیسا و حتی فراتر از آن در حفظ و حراست از اخلاق و عفت کارآمد نشان دهد، داستانِ زنی احساساتی و در عین حال با هوش و روشن­فکر را روایت می‌­کند که با پاسداری محافظه‌­کارانه از نجابت خویش، که همواره مورد تهاجم است، موفق می‌شود به جای دخترِ بی‌بند و باری که خدمتکار یک اشراف‌زاده سرکش و هوس­باز است، خودش را به همسری او درآورد. در کنه رمان، روان‌شناختی ریچاردسون نوعی اخلاق­‌گرایی مردانه و پایبندی به ارزش­‌های پدرشاهی نهفته است، اما در نمایشنامه کریمپ خبری از این جهان ارزشی نیست. اگر ریچاردسون، تخیل و واقعیت، فردیت و مناسبات جمعی، کلیسا و انسان­‌محوری عصر روشنگری را به هم می­‌رساند تا یک نتیجه اخلاقیِ کل­‌نگر را در بستر اثر خود ارائه دهد، کریمپ تلاش دارد که سویه غیراخلاقی تسلط و لایه زیرین مردسالاری جاری در تمام ارزش­‌های ایدئولوژیک رمان ریچاردسون را زیر سؤال ببرد. اینجا اثر اقتباس شده از طریق شورش علیه جهان درونی، منبع اقتباس خود را تعریف می­‌کند.

کریمپ، «پاملا و پاداش پاکدامنی» را فرو می‌­ریزد تا بر مبنای آن، جهانی یکسره متفاوت را بنا کند که با زمانه خود معنا می­‌شود. این‌گونه اقتباس ساختارشکنانه را می‌‌توان نوعی بازخوانی انتقادی دانست که منتهی به فروریختن زمینه­‌های معنایی و ایدئولوژیک اثر مبدأ و بازسازی آن در بستر معانی و باورهای امروز می‌­شود. کریمپ از درون جهان تغزلی رمان، یک فضای خشن و پرشقاوت را خلق می­‌کند که در آن بازی تسخیر و تسلط فراتر از تغزل و اخلاق، اصل ماجرا می‌­شود. اینجا زن در برابر هوس‌­بازی مرد با زیرکی و ترفند صرف برخورد نمی‌­کند تا او را رام سازد، بلکه خود لباس مردانه به تن می‌کند، مرزهای جنسیت را در می‌­نوردد و اساس کنش­مندی را وارونه می‌­نماید.

اجرای مجتبی جدی در راستای همین وارونه‌­سازی کریمپ، تلاش دارد در مدیوم تئاتر نیز دگرگونی ایجاد کند و مواجهه مخاطب را با یک اثر تئاتریکال بازتعریف کند. در اجرا، نورهای موضعی، بازنمایی ویدئویی و ساخت صحنه‌­های کوچک در دل صحنه اصلی، بدنه نمایش را شکل می‌­دهند و هم­پای بازیگر اهمیت ارتباطی و معنایی پیدا می­‌کنند. مجتبی جدی، با سینماتیک کردن خوانش خود از اثری صحنه­‌ای، تلاش دارد با ارجاع به هنر سینما و عناصر مجزا و تمرکز منقطع آن، خشونت درونی اثر را فرمی تازه بدهد و در عین ایجاد نوعی انتزاع، توحش درونی ارتباط را پر و بال بیشتری ببخشد. او صحنه و میزانسن را به نوعی طراحی کرده که گویی ما با با صحنه و پشت‌صحنه یک فیلم روبه‌رو هستیم که به‌مرور از یکدیگر جدایی‌ناپذیر می‌­شوند.

خشونت در سینما امری است که اساساً توانسته نگاه انسان معاصر به این مسئله را دگرگون و بازسازی کند. وقتی در گستره‌ای از سینمای مدرن تا پست مدرن، از ژانر نوآر تا زیرگونه‌های سینمای جنایی و نئونوآرهای امروزی، از  فیلمسازان یگانه‌­ای چون راینر ورنر فاسبیندر و پازولینی و برخی از فیلمسازان مهجورتر شرقی، تا معاصرینی آشناتر چون دیوید لینچ، گای ریچی، کوئنتین تارانتینو، مارتین مک‌­دونا و...

مشاهده متن کامل در سایت ایران تئاتر
https://theater.ir/fa/174358