وقتی از خوبی و بدی حرف میزنیم، منظورمان چیز پیچیده ای نیست. یک شروع خوب از جایی که انتظار داریم داستان و روایتی شروع شود. یک شخصیت پردازی مناسب و یک پایان بندی درست و کامل در کنار معانی و اهداف مفهومی و استعاری، که مناسب یک تئاتر باشد تمام آنچیزیست که ما را دلگرم می کند. و همه این موارد به خوبی در این تئاتر به اجرا درامد.
هر آنچیزی که میبینیم استعاره از توصیفیست که میشود برایش ساعت ها حرف زد. حتی هرآنچه که به تصویر در نمیاید هم پر از حرف است.
از استعاره ای به نام فلاسک چای گرفته تا دیوار حمال یک ساختمان تا نگاه خانواده به فرزند و حتی نگاه جنیسیت زده؛ همه و همه ترکیب بندیِ جذابی را درست میکند که هیچ وقت در طول اجرا ساعت خودتان را نگاه نمی کنید و هر لحظه با شخصیت های داستان احساس نزدیک تری پیدا می کنید.
محیط زیست روایتیست دردناک از جامعه ای که از هر آنچیزی که دارد میگذرد تا با دروغ فاصله ای بیاندازد بین نزدیک ترین عواطف انسانی.