کارِ صامت ی خوبی ک داره ، همه‌چیزو میذاره ب عهده مخاطب (خودت فک کن ببین چی شد )

اکثر نقد ها در مورد ابراهیم و اسماعیل بود
اما نظر من این بود ک . نقش اصلی دخترِ اول بود ن پدر . و اتفاقا توو ذهن و رویاهای دختر میگذره اکثرا

مثلا دختری ک تحت فشار عقاید ... دیدن ادامه ›› پوسیده پدرشه
آرزو و فکرش اینه ک بتونه جلوی پدرش وایسه (نقش دختر دوم )
و یکی دیگه از رویاهاش اینه ک. پدرش جای فشار و اذیت ، یکبار باهاش مهربون باشه (داستان پیتزا )
از طرفی نشون میده ک دختر هم درگیر عقاید پوسیده هست و با اینکه ب اصطلاح پدر رو کشته بازهم از پیله خودش خارج نمیشه و ب سمت تغییر نمیره (بیرون نرفتن از خونه)

آقا بهزاد گل. یجایی اون وسط مسطا

راستی چقدر دوست داشتنی تر میشی وقتی ه کسره رو اینقدر خوب‌ رعایت می کنی 😘

بهزاد جون. من حس میکنم اون سری ک گفتم ،، حرف ب توهین و بی ادبی برسه مشکل دارم ،، دلگیر شدی و فکر کردی خدانکرده من منظورم خودت بودی.
خواستم ازین تریبون اعلام کنم. این داستان نبوده برادر. مخاطب ی بنده خدا دیگه بود.

ما چاکر شما هم هستیم