اولین تئاتری که به شکل جدی نشستم و دیدم این نمایش بود، حتی تا پونزده دقیقه اول هم میگفتم چرا حاضر شدم حرف خواهرم رو گوش کنم و بیام به دیدن تئاتر تصورات جالبی نداشتم و به شدت اهل فیلم و سریال سینمایی بودم اما این نمایش داستانش اینقدر من رو در خودش غرق کرد که وقتی تموم شد نمیتونستم از صندلیم به راحتی بلند شم...!
از اون زمان چند سال میگذره و بعد از یکسال که دانشگاه قبول شدم و دوباره تهران اومدم با جشنواره تئاتر دانشگاهمون که خیلی اتفاقی یکی از هم اتاقیهام دعوتم کرده بود که اونم کسی دعوتش کرده بود تا جایی که شد اجرای بچهها رو دیدم و سه اجرا رو هم خیلی پسندیدم در حدی پیگیر بودم که برای دوستانی که هنر میخوندن تعجب بود یکی از دانشکده مهندسی اونم ایام نزدیک امتحانات پایانترم اینقدر پیگیر باشه😅
بعد از اون مجدد اومدم سراغ دیدن صحنه نمایش به امید دیدن چیزهایی که حتی در تصوراتمون هم نگنجه✌