من کار رو دوست داشتم.
درام موقعیت جذاب و نسبتا کاملی بود.
نوشته استفن بلبر که به نظرم پویا سعیدی کارگردانی نسبتا حوبی داشت و بازیگرها هم از پس اجرا به خوبی برآمدند.
این نمایش درباره این بود به نظر
" گم گشتگی حقیقت در موقعیت و خلق از نو"
نکته مهم کار برای من معنای "گذشته نگذشته" و ناهشیارپویا از گذشته است ،همه ما از گذشته و ردخاطرات به قول نمایش یه قوطی کبریت
... دیدن ادامه ››
یا رونوشتی با خودمون حمل میکنیم که میتونه با تحریف همراه باشه،در هر حال حمل گذشته حل نشده وضعیت تحمیلی برای ذهن همه ماست، که سربزنگاه ها آنها در تبلور این وضعیت جدید دوباره از نو خلق میشن، تقصیر های گذشته یا شخصیتهایی که با بزنگاه کنش اخلاقی در برابر لحظه اکنون قرار میگرند، موقعیت های زندگی همه ما در واقع، حاصل برهمکنش و مسئلهزاییها و روی صحنه آمدن همون قوطی کبریت های از گذشته حمل شده درون ما. و این نمایش اتصال و تبلور این سیر رو خیلی خیلی خوب نشون میده ،و موقعیتی خلق میکنه که سه شخصیت را با گذشته خود روبهرو کرده.
به نظر میرسه این حقیقت که آنچه را که در دوران کودکی و جوانی کاشته شده، در دوران بزرگسالی و میان سالی برداشت میکنیم. نمایشنامه به طور آشکار متأثر از سیر همین رد حافظه و شخصیتی که ما در زمان حال داریم.
از طرفی برای افشاگری و حقطلبی از اونچه واقعا به ما شده از نگاه حالا این سه دوست که یکی آرتیست یکی ساقی و یکی معاون داداستان شده.
در مثلث تروما ها به خاصه سوءاستفادههای جنسی ما همیشه با یک مثلث روبرویم
قربانی،متجاوز و دیگری یا دیگران نزدیک قربانی مشاهده گر که معمولا غایب هستند و اگرم اطلاعی بیابند پس از وقوع و روایت قربانی و متجاوز.
در تروما جنسی ساختار قدرت نقشی کلیدی داره سوال سوژه ها در حقیقت همواره اینه قدرت و مسیولیت دست کی هست؟
قدرت دست متجاوز بوده؟
دست قربانی بوده خودش سهمی داره یا در لحظه روایت ایا دست قدرت بالاتر میشه؟
دست دیگران که حالا اعمال قدرت میکنند و نقش قربانی و متجاوز رو تفکیک کرده و دنبال رهایی از گناه غیاب اند با قدرت طرفداری و برملایی بیشتر
که ما این مثلث در این نمایش میبینیم.
همین عنصر در نمایش «نکبت» با تعبیر «فشار کلامی» نشانهگذاری شده است و مثل نوتیف چرخش قدرته.
نکته مهم دیگه که میتونیم پی ببریم که ایت درام موقعیت نمایش میداد اینکه واقعا حقیقت چیه؟
وقتی فرصت نفوذ و روایت به درون در کُنه موقعیت حال شروع به حرکت میکنه .
میفهمیم حقیقت دوگانه وضعیت جبر و اختیار انسان رو، تضاد آزادی و عاملیت ،مسیولیت ضرورت پیدا مبکنه و در یک کشمکش عینی و زنده شروع به واکاوی شدن. در «نکبت» ما
"با دروغ، تأیید نامنتظر و تکذیب پیشبینینشده، با یادآوری و فراموشی روبرو میشیم"
این نمایش به طور ماهری تلاش داره که مدام قضاوتهای ذهنی ما رو زیرسؤال ببرد و آنها کج و معوج کنه.
و این منجر به خلق خاکستری بودن همه ما ادم ها میشه.
در صحنه اخر نمایش ما شاهد چرخش قدرت در مثلثیم و لحظه خاکستری شدن تمام سوژه ها.
به نوعی حالا زن در استعاره قربانی حالا خودش میتونه متجاوز بشه و فریب بده و بازی کنه و رها کنه بره و سوال از نو تکرار میشه حالا این بار چه کسی تحت فشار کلامی تجاوز کرده؟