هیولای بچه کش
این صرفا یک یادداشت است نه نقد
اینکه برشت کیست احتمالا همه دوست داران تئاتر چند سطری در مورد او می دانند اما مهم تاثیر او بر دنیای اندیشه است فراتر از تئاتر، اندیشه سیاسی که برشت برای آن تاوان ها داد. با روی کار آمدن ناسیونال سوسیالیسم در آلمان، دورهی آوارگی برشت نیز آغاز شد. یکشب پس از آتشسوزی در رایشستاگ که با صحنهسازی ناسیونال سوسیالیستها و برای پیگرد دگراندیشان صورت گرفته بود، برشت به همراه خانوادهاش از برلین گریخت و از طریق پراگ، وین، زوریخ و پاریس، سرانجام به دانمارک رفت. اقامت در دانمارک برای برشت، از منظر خلاقیت ادبی ایام پرباری بود.ین سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۹ در مهاجرت اشعار، قطعات و نیز طنزهای زیادی برای رادیوی آلمانیزبان فرستنده آزادی نوشت و همزمان جزو گردانندگان مجلهی مهاجرت چپ بود که در مسکو منتشر میشد.
با شروع جنگ جهانی دوم، برتولت برشت محل اقامت خود را به نزدیکی استکهلم منتقل کرد و در سال ۱۹۴۰ از بیم پیگرد ناچار به هلسینکی گریخت و ازآنجا از طریق مسکو به کالیفرنیا در آمریکا رفت. در کالیفرنیا عمدتاً بر روی قطعات بزرگ کار میکرد که برخی مانند زندگی گالیله بعدها با همکاری هنرمند انگلیسی چارلز لافتون بر روی صحنه برده شد.
کمیتهی فعالیتهای ضدآمریکایی در اکتبر ۱۹۴۷ برتولت برشت را به دلیل فعالیتهای کمونیستی برای بازجویی دعوت کرد. برشت یک روز پسازآن خاک آمریکا
... دیدن ادامه ››
را ترک کرد و به زوریخ رفت.
وی نخست از دولت اتریش درخواست تابعیت کرد و ازآنجاکه ورود به منطقه غرب آلمان برای او ممنوع شده بود، در پاییز ۱۹۴۹ دعوت اتحادیهی فرهنگی شرق آلمان را پذیرفت و در برلین شرقی ساکن شد. در آنجا تا پایان عمر خود در سال ۱۹۵۶ به کار تئاتر پرداخت. برشت درعینحال همواره موضع مستقل و انتقادی خود را نسبت به رهبران کمونیست در آلمان شرقی حفظ کرد.
برتولت برشت، نویسنده و شاعر آلمانی، از جنگ سیساله برای انتقاد از حکومت نازیها استفاده کرده است. او در ننه دلاور و فرزندان او [۲] بافت داستانی را در دورهی جنگ سیساله قرار داده است. آنا فیرلینگ، معروف به ننه دلاور[۳]، زنی میانسال است که در زمان جنگ فقط به دنبال راهی برای زنده ماندن است. ننه دلاور، دو پسر به نامهای ایلیف و سویسی و یک دختر به نام کاترین دارد. کاترین لال است؛ در بچگی از یک سرباز ترسیده و همین ترس منجر به لال شدنش شده است. جنگ باعث آوارگی همه شده است؛ اما ننه دلاور کاسب است، گاریای خریده است و به همراه سپاهیان، اروپا را طی میکند. تجارت ننه دلاور به همین جنگ وابسته است و او حاضر است هر چیزی را برای سود بیشتر خریدوفروش کند. او موافق جنگ نیست و حالش هم از جنگیدن به هم میخورد؛ اما درآمدش را از راه جنگ تأمین میکند. همین جنگ هم فرزندانش را یکییکی از او میگیرد.
درواقع با کمی پیشروی در داستان، متوجه کنایهی نام ننه دلاور میشویم؛ ننه دلاور نه تنها دلاور نیست، بلکه به شدت هم بزدل و دنیا دوست است. ننه دلاور در جایگاه یک «تاجر»، قویتر از ننه دلاور در جایگاه یک «مادر» است. اهمیت بیشتر پول برای ننه دلاور در جاهای مختلف متن دیده میشود.
نمایشنامههای برشت در سبک ابداعی خودش، روایی، نوشته شدهاند. ننه دلاور و فرزندان او، هم در فرم و هم در محتوا، عصارهای از برشت را ارائه میدهد. برشت این نمایشنامه را در دوران تبعیدش در کشور سوئد (۱۹۳۹ میلادی) نوشته است. در آن زمان رژیم آلمان نازی به کشور لهستان حمله کرده بود. برشت مخالف جنگ و در نتیجه مخالف حکومت آدولف هیتلر بود و نمایشنامهی ننه دلاور و فرزندان او در اصل انتقادی از حکومت هیتلر است؛ هیتلری که همانند جنگ سیساله، آلمان را به تباهی کشانده است؛ هیتلری که حلقهی تکراری تاریخ را بازهم تکرار میکند.
یکی از ویژگی های ساختار فانتزی وجود روایتهای حماسی و افسانهای داستانهایی که اغلب شامل مبارزات خیر و شر، ماجراجوییهای بزرگ و جستجوهای قهرمانانه هستند.طراحی صحنه در تئاتر فانتزی بسیار مهم است و از دکورهای پیچیده و خلاقانه برای خلق جهانهای خیالی استفاده میشود. استفاده از اجزای متحرک، نورپردازیهای خاص و جلوههای ویژه برای ایجاد مناظر جادویی و فراطبیعی متداول است.نورپردازی در تئاتر فانتزی نقش کلیدی دارد. از نورهای رنگارنگ، افکتهای نورپردازی متحرک و سایهسازی برای ایجاد فضای خیالی و اسرارآمیز استفاده میشود. نورپردازی میتواند تغییرات سریع محیط را نشان دهد و حالتهای مختلف داستانی را تقویت کند.موسیقی و افکتهای صوتی میتوانند به تقویت فضای فانتزی و ایجاد حالتهای مختلف داستانی کمک کنند. موسیقیهای حماسی، صداهای جادویی و افکتهای صوتی فراطبیعی برای ایجاد احساسات و واکنشهای قوی در تماشاگران به کار میروند.باسها و گریمهای پیچیده و خلاقانه برای خلق شخصیتهای خیالی و فراطبیعی بسیار مهم هستند. استفاده از لباسهای جادویی، زرهها، ماسکها و گریمهای منحصر به فرد به ایجاد شخصیتهای باورپذیر در دنیای فانتزی کمک میکند.
حال اجرای علی یعقوبی چه کارکردی دارد؟
علی یغقوبی تمامی عناصر فانتری از جمله طراحی blocking را در خدمت ارائه مفهوم خود از برشت قرار داده، استفاده از میزانسن های مرکب، مثلثی و تاکید بر عناصر طول، عرض و اتفاع شکل نابی از اجرا را به مخاطب خود ارائه داده است. در طراحی صحنه عناصر فانتزی بسیار بر شکل گیری فرم اجرایی تاثیرگذار است و ریختار قابل اعتنایی را شکل داده است. موسیقی اما می توانست شلیک نهایی اثر باشد که آنچنان درست کنار هم قرار نگرفته بود و صد حیف سه نوازنده تقریبا بیکار در عطف صحنه. از سویی دیگر درخشش چندبازیگر بسیار دلنواز و رویایی بود و به فهم مناسبی از برشت رسیده بودند. بازیگر نقش ننه دلاور که هر لحظه مسخ توانایی های او بودم، بازیگر نقش دختر لال که بر روی صحنه با طراحی دقیق رفتار بدنی خود حرف هایی تلخ برای مخاطب داشت و خوش درخشید و بازیگذ نقش کشیش که قبلا بازی های متوسط و ضعیفی از او ذیده بودم که در این ثر شگفت انگیز روی صحنه می خرمید و بازی می کرد
و اما تمام حال خوب ما با بازی بی نهایت بی کیفیت و سطح پایین راویی خراب شد. برای من جای سوال است که چرا یعقوبی انقدر انتخاب نادرستی انجام داده است. صدای بد و گوش خراش راوی کام مرا تلخ می کرد.
بگذریم.... این اجرا باشوه و طناز است روی صحنه بروید ببینید و لذت ببرید
مسعود طیبی
استاد دانشگاه و کارگردان