از اول که وارد سالن شدم به خودم سخت گرفتم که تک تک اکت ها دلیل و مفهومی دارند و باید دقت کنم!برای همین نحوه قرار گرفتن دست های دوناتا بالای شونه هاش در صحنه اول شد یادآور ماردوش و ..به اواخر صحنه دوم که رسیدیم ذهنم خسته شد و فقط گوش هام موسیقی خوب و سر ضرب روشنید و چشم هام از هنر بازیگری سیراب شد
من این خستگی بعد از اجرا رو دوست داشتم،دوک و دوناتا و قهرمان هایی که حتی به درد خودشون هم نخوردن رو دوست داشتم...
موفق باشید..