سلام
من کار رو در کل دوست داشتم، بازیها خوب بود. داستان هم روایت جالبی داشت اما چندتا نکته هم به نظرم میاد که بگم:
۱. نور صحنه خیلی خاموش و روشن میشد، درسته که برای تغییر صحنه ازش استفاده شده بود اما طراحی صحنه به صورتی بود که نیاز نباشه چندین ثانیه کل سالن در تاریکی مطلق فرو بره و بعد یکی از صحنهها روشن بشه.
۲. از جایی که برادر خارج از کشور زنگ زدن و پیگیر شدن، به شخصه دلم میخواست داستان تموم بشه و دیگه ادامه پیدا نکنه. اینطوری به نظرم پایان بندی بهتری(حداقل برای من، به عنوان یک نظر شخصی) اتفاق میافتاد.
۳. پیشنهاد:
کاش اگر بنا به ادامهی داستان بعد از تماس برادر خارج از کشور بود، تئاتر رو تعاملی میکردید و براش دو پایان در نظر میگرفتید و از مخاطبین میپرسیدید که اگر اونها جای کاراکترهای نمایش بودند آیا دستگاهها رو قطع میکردند یا نه و بعد ادامه میدادید.
برای کل گروه آرزوی موفقیت دارم… :)