در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سهیلا کاویانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:25:03
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بیش‌تر شبیه به یک اجرای دانشجویی بود برای من تا یک کار حرفه‌ای. بخصوص بازی‌های بازیگران خانم بسیار تصنعی و همراه با داد و بیدادهای فراوان!
با عرض خسته نباشید به تمام عوامل
من توقع اجرای خیلی بهتری رو داشتم. تایم طولانی نمایش چیزی حدود ۲:۳۰ واقعا خسته‌کننده بود. ریتم واقعا کند و بدون هیچ فراز و فرودی! احساسم این بود این یک تقلید از کارهای حمیدرضا نعیمی هست. یا حداقل تلاش کارگردان این رو می‌رسوند. از روز اول کاوه آفاق برای هیچ اجرایی حضور نداشته چرا این موضوع رو یک ساعت قبل از طریق مسیج اعلام می‌کنید؟ بهتر نیست در سایت تیوال این موضوع ذکر بشه؟
دوستان اینجا خیلی از آقای آییش تعریف کردند، ولی به نظر من حداقل توی اجرایی که من دیدم ایشون یه جاهایی دیالوگ‌ها رو بهم ریخته می‌گفت. اکت‌هاشون کافی نبود و به دیگر بازیگران کمک نمی‌کردند. و در آخرم کلا ۳۰ ثانیه بیش‌تر ایستاده بودند با دیگر بازیگرها و تماشاچی‌ها از سالن خارج می‌شدند.
سلام،ممنون از نظر خوب جامع و کامل شما. مدت زمان به دلیل مشکلات و‌ناهماهنگی‌هایی که در دو اجرای اول به علت عدم حضور‌آقای کاوه آفاق پیش آمد بیش از ۱۲۰ دقیقه شد و اکنون مدت زمان اجرا مجدد به حدود ۱۲۰ دقیقه تقلیل یافته. ممنون از صبوری شما.
۰۶ اردیبهشت
از طریق پیامک اطلاع رسانی شده بود.
۰۸ اردیبهشت
پانیذ حمیدیان فر
از طریق پیامک اطلاع رسانی شده بود.
یک ساعت پیش از شروع نمایش و نه موقع خرید بلیط. من اجرای ۷ یا ۸ ام رو دیدم. نه اول و دوم!
۱۵ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من جمعه شب به تماشای این تئاتر رفتم و به معنی واقعی کلمه، دوستش داشتم. هم بازی‌ها و هم روند کلی داستان خیلی خوب بود و بعد دو تئاتری که اخیرا دیده بود و به نظرم خیلی بد بود این تئاتر به دلم نشست و هم خندیدم و هم به فکر فرو رفتم. هرچند جاهایی به نظرم دیگه خیلی دیالوگ‌ها رو و شعارگونه می‌شد. و طراحی صحنه رو هم دوست نداشتم که به نظرم بیش‌تر به خاطر خود سالن مولوی بود تا ضعف در طراحی صحنه. کم بودن فضا باعث شده بود که طراحی صحنه‌ی خوبی برای این تئاتر اتفاق نیفته.

و در ادامه من جز احترام و رفتار حرفه‌ای از عوامل ندیدم. و خطاب به دوستانی که ناراحت هستند که با یک نفر که در ردیف اول نشسته و خوابیده(!) با لحن بدی صحبت شده(هرچند از کم و کیف ماجرا با خبر نیستم)، از این دوستان می‌پرسم: اگر کسی وارد محیط کار شما بشه و بهتون توهین کنه آیا فقط می‌ایستید و نگاه می‌کنید و لبخند می‌زنید؟ صحنه‌ی تئاتر محیط کار این بچه‌هاست و انرژی که از مخاطب میگیرن بی‌شک روی اجراشون تاثیر می‌ذاره. چرا باید هنرمند از همه مظلوم تر باشه و به هیچ توهینی جواب نده و خم به ابر‌و نیاره؟
چون هنرمند در خدمت مردمه ، نه مردم در خدمت هنرمند.
هنرمند حق برخورد تند یا صحبت و لحن تند با مخاطبش به هیچ شکل و به هیچ دلیلی رو نداره.
یاد بگیرید سلبریتی پروری رو بذارید کنار.
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
مسعود زارع
نمیدونم شما چیکاره گروه هستی ، ولی ای کاش کمی درک اینکه چجوری صحبت کنی و خودتونو خراب نکنی داشتی. اومدم تو حمایت ازتون بنویسم دیدم واقعن امثال شما هم مثل همون که نمایشتونو خراب کرد هستین و در ...
سلام آقای زارع

اول کامنتهای قبل رو بخونید
که چی نوشتن / چی جواب شنیدن
الزاما قرار نیست هر توهینی بی پاسخ بمونه

بنده بازیگر کار هستم با حدود 15 سال سابقه که دوست دیگری بنده رو لونپن خطاب کردن

اگه کسی شما رو با این القاب خطاب کنه و بهتون بگه بی جا کردین شما سکوت میکنید؟؟؟
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
سوزان
چون هنرمند در خدمت مردمه ، نه مردم در خدمت هنرمند. هنرمند حق برخورد تند یا صحبت و لحن تند با مخاطبش به هیچ شکل و به هیچ دلیلی رو نداره. یاد بگیرید سلبریتی پروری رو بذارید کنار.
دوست عزیز باید یاد بگیریم تا جایی ازادیم که به ازادی دیگران خدشه وارد نکنیم.همینم در مورد احترام و رفتار متقابل هنرمن یا هر کس دیگه ای تو جامعه صادقه.ای کاش عوامل از حق خودشون میگذشتند و سعه‌ی صدر نشون میدادند.شاید این از حواشی رفتار زشت اقای هنردوست کم میکرد.
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من چند سوال دارم از عزیزانی که اینجا اینطور از این تئاتر تمجید کردن و ممنون میشم کمکم کنید این اجرا رو بفهمم چون به نظر من تنها نقطه قوت این تئاتر طراحی صحنه بود و باقی موارد هیچ:
ربط بخش اول به بخش دوم که مینا بزرگ می‌شد، چی بود؟ مینا چطور با سیاه خال دوست شده بود؟ اون پسر چرا عاشق مینا شد؟ چی دید ازش؟ چه علتی برای این عشق سوزنده وجود داشت؟ چرا از بقیه‌ی افراد اون جامعه یک نفر هم نبود که مخالف باشه؟ و خیلی سؤالات دیگه!
یک جایی یکی از عزیزان نوشته بود داستان اسطوره‌ای هست. من چیزی نتونستم ازش پیدا کنم و ممنون میشم اگر مطلبی هست که کمک‌کننده باشه در اختیارم بذارید.
و در آخر به نظر من، به عنوان یک مخاطب تئاتر، جیغ و داد کردن روی صحنه، بازیگری نیست!
سرچ کنید مینا و پلنگ
حتما به جواب تمامی سوالاتتون میرسید
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
عباس رشدی
سرچ کنید مینا و پلنگ حتما به جواب تمامی سوالاتتون میرسید
ممنونم از راهنمایی تون
خوندم و داستان اصلی رو در حال حاضر خیلی بیش‌تر از روایتی که در این تئاتر دیدم دوست دارم. به نظرم بهتر بود تیم اجرایی هم به روند داستان وفادار می‌موندن و جای درگیر شدن با فرم کمی روی متن زمان می‌ذاشتن.
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من یه جاهایی از این تئاتر حس اون شخصیتی رو داشتم که یهو گفت: دقت داری ما داریم با چی حرف می‌زنیم؟ به خودم میگفتم دقت داری، داری به چه آشفتگی‌ نگاه میکنی و میخندی و لذت می‌بری؟ در صورتیکه اصل این بیماری واقعا ترسناکه…
ممنونم از همه‌ی عوامل. اجرای بی‌نقصی بود به نظر من :)
درود
واقعا ما تو زندگیمون با چه چیزهایی حرف میزنیم؟
ممنون از حضور خالصتان 🙏🙏
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید میگم به تمام عوامل
نکات مثبت رو دیگر عزیزان گفتند، ولی چون من این نمایش رو به اندازه‌ی امتیاز بالایی که داشت دوست نداشتم، به مواردی که به نظرم اومد اشاره می‌کنم:
متاسفانه بازی‌ها توی این تئاتر یک دست نیست. بعضی از بازیگر‌ها انقدر تلاش می‌کنند تئاتری بازی کنند(مثل پسری که خاستگار پرهیزکار هست) که دیگه واقعا اذیت‌کننده می‌شد! یه جاهای هم اضافه ‌گویی شده و کش می‌اومد که حوصله سر بر هست و من به عنوان مخاطب از جایی که پدر به صحنه اومد دیگه دلم نمیخواست توی سالن باشم.
سپاس از حضورتون و اینکه نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول فکر می‌کنم باید از کارگردان تشکر کرد، برای اعتماد کردن به بازیگران جوان. من این تئاتر رو دوست داشتم. صدای خواننده‌ی زن فوق العاده عالی بود و اینکه اجازه‌ی همراهی به تماشاگر داده می‌شد باعث حس و حال بهتری می‌شد. بعضی از داستان‌ها ضعیف‌تر و بعضی‌ها قوی تر بودن. بازیگر‌ها واقعا تلاششون رو می‌کردن و همین که بازیگری به تنهایی بتونه یک مونولوگ رو در صحنه ای که خیلی شلوغ نیست بگه و تماشاچی رو با خودش همراه کنه بسیار ارزشمنده. من اپیزود سرباز و نامادری و آخرین اجرا رو بیش‌تر دوست داشتم.

اما یک تذکر و نکته:
علیرغم اینکه نمایش سر ساعت شروع شد، سالن خیلی بی‌نظم بود. به دلیل اپیزودی بودن نمایش، برخی از تماشاچی‌ها دائم در رفت و آمد بودن. و همین تمرکز رو بهم می‌زد. البته که نمی‌دونم این به عوامل سالن شهرزاد برمی‌گرده یا خود تئاتر. ولی لطفا برای احترام به باقی تماشاچی‌ها پس از خروج اجازه‌ی ورود مجدد داده نشه!
این نمایش می‌تونه اشک شما رو هم از خنده و هم از گریه در بیاره. بازی خانم نظری(ملیح) عالی بود. چیزی که خیلی من باهاش کیف کردم این بود که برای گرفتن خنده به هیچ شوخی دم دستی و جنسی چنگ زده نشد. طنز موقعیت عالی، روند و ریتم داستان عالی. هیچ اضافه گویی وجود نداشت. طراحی صحنه مینیمال، ولی کامل.
شما با یک داستان پیچیده‌ مواجه نیستید. اما تا آخر منتظر نتیجه می‌‌مونید، هرچند که حدس می‌زنید قصه ممکن هست چطور تموم بشه.
با اختلاف بدترین تئاتری‌ که دیدم!

از تالار وحدت شروع می‌کنم که میزان تمرکزی که برای پوشش داشتن کاش برای نظم سالن می‌ذاشتن! صدای گریه‌ی چند کودک از میانه‌ی نمایش دائما توی سالن بود. تا نیم ساعت پس از شروع نمایش هنوز افرادی به داخل سالن راه داده می‌شدن که در ردیف اول هم می‌شستن و مشخصاً دید رو مختل می‌کردند. آقایی که جلوی من بودن کل تایم نمایش رو فیلم گرفتن و دریغ از یک تذکر که حداقل نور صفحه‌شون کسی که پشت سرش بود رو اذیت نکنه! سر و صدا و صحبت و باز کردن خوراکی هم که به وفور!!! یعنی واقعاً بی‌نظم‌تر از این اصلاً ممکن نبود.

در رابطه با خود تئاتر:
طراحی صحنه افتضاح! تغییر دکوراسیون دائمی دکور، من فکر میکنم تغییر زیاد در طراحی صحنه یک‌ نکته‌ی مثبت نیست. ما نیومدیم صندلی و میز‌های مختلف ببینیم! که‌ وقتی خواننده مشغول خوندن هستن دائم روی صحنه تحرک باشه. خیلی مینمال‌تر و با تغییرات کوچیک می‌شد اپیزود‌ها رو از هم جدا کرد.‌و نشون داد ... دیدن ادامه ›› که اپیزود عوض شده! اصلا اون پرده‌ی نمایش برای چی بود که ازش استفاده نکردید؟
طراحی لباس از طراحی صحنه هم بدتر بود! -_-
داستان‌ها انگار در دهه ۴۰-۵۰ اتفاق می‌افتاد، لباس‌ها مربوط به ۱۴۰۰ :/ فضاسازی چی میشه؟ خود بازیگرها از خودشون نمی‌پرسن این چیه من دارم می‌پوشم و چقدر به نقشم نزدیکه؟
اپیزود اول خیلی بی‌روح‌ و حوصله‌ سر بر! کاملا بی‌ربط به ترانه‌ای که خوانده شد. بازی خانم عباسی بسیار مصنوعی، صدا سازی بازیگر مرد بیش‌تر شبیه سرماخوردگی تا اعتیاد. اپیزود دوم رسما سخیف و بی‌ربط به ترانه‌ی خوانده شده، پر از تکه‌های جنسی و‌ شوخی‌های زشت! می‌تونم با جزئیات و توضیحات بیش‌تری نقاط ضعف رو ذکر کنم که از حوصله خارج هست. ولی از بازیگری که نقش مهربان در اپیزود آخر‌ رو بازی می‌کرد خواهش می‌کنم حواسشون باشه قرار بود لنگ بزنن! نه اینکه یادشون بره داشتن چیکار می‌کرده و چی شده!
آقای عقیلی هم که ۴ ترانه رو خوندن، نه ۵ تا! و شاید بشه گفت برای کسانی که صداشون رو دوست دارند تنها نکته‌ی مثبت این تئاتر بودن. ولی اون هم گاهی صدای موسیقی به صدای ایشون غلبه می‌کرد یا در اوج بد پخش می‌شد. به نظر من فقط خانم نورا هاشمی داشتن تئاتر بازی می‌کردن. باقی دوستان دیالوگ‌ها رو حفظ کرده و برامون می‌خوندن که زمان پر بشه آقای عقیلی تشریف بیارن!
به همه‌ی عوامل تبریک میگم. نمایش خوبی بود. هر دو بازیگر به نقش‌هاشون مسلط بودن و بخصوص از دیدن بازی خانم عساکره لذت بردم.
در کارنامه‌ی کاری حمیدرضا نعیمی کارهایی مثل سقراط و شوایک هست و دیدن اسم این کارگردان باعث شد که من برای دیدن “فردریک” برم. اما ناامید شدم! انگار کارگردان به زور تلاش کرده بود خاطره‌ی دو نمایش موفقش رو زنده کنه و همین به این تئاتر آسیب می‌زد. داستان انسجام کافی رو نداشت و به یکباره آواز خوانده می‌شد، بازیگرها به رقص در می‌اومدن و یک صحنه‌ی خیلی جدی به طنز تبدیل می‌شد و دوباره‌ رشته‌ی داستانی پاره می‌شد، و بعد بازیگر اصلی(خود جناب نعیمی) خیلی شعار زده سیاست‌ رو به نقد می‌کشید و متکلم وحده می‌شد.
این روند ۲ ساعت ادامه داشت(که خسته‌کننده بود.)

درسته که طنز نعیمی، یک طنز کلاسیک هست و فردریک یک‌ سر و گردن از کارهایی که در حال حاضر روی صحنه هست (شاید) بالاتر باشهاما من رو راضی نکرد. من توقع دیدن کار جون‌دارتری داشتم :)
با احترام به تمام نظرات مثبت در رابطه با این تئاتر به نظر من چند نقد بر تنهایی و تن‌هایی وطن‌هایی وارد هست.
.
من بازی متفاوتی از آقای افشاریان نسبت به تئاتر بک تو بلک ندیدم. تنزل یافته‌ی “علی” در قالب یک روانشناس ایفای نقش می‌کرد، همون اکت‌های بدنی، همون لحن و همون شخصیت پردازی.
اگر این تئاتر تعاملی هست و مخاطب باید به بازیگرها در پیش بردن روال داستان کمک کنند، چرا این در پوستر قید نشده؟ و یا چرا در همون ابتدا به تماشاچی گفته نمیشه که می‌تونید پاسخ بدید. من از این بخش تعامل با مخاطب خوشم اومد، ولی وقتی جناب افشاریان یک سؤال رو بارها می‌‌پرسیدند یا مخاطبی رو مورد سوال قرار می‌دادند و پاسخی ازشون نمی‌اومد این نقطه قوت به نقطه ضعف تبدیل شد، چون تئاتر خیلی کِش اومد و خسته‌کننده می‌شد. از طرف دیگه ورود تماشاچیان به روند تئاتر هیچ توجیح داستانی مشخصی نداشت!
ما تماشاچیان یک دیوانه خانه بودیم؟ داشتیم ذهن روانشناس رو می‌دیدیم؟ کجای تئاتر بودیم که هر وقت میخواستن به ما(تماشاچی) اشاره می‌شد و ازمون سؤال می‌پرسیدن، و هر وقت نمی‌خواستند کلاً حضورمون از یاد بازیگر‌ها می‌رفت؟ تغییرات بازیگر زن دلیل کافی نداشت(توجیح داستانی ضعیف بود.) صحنه‌ی آخر واقعاً چه کمکی کرد وقتی داستان اول هنوز نقاط نامشخصی داشت و تو ذهن مخاطب سؤالات بی‌پاسخ گذاشته بود؟
.
من فکر می‌کنم درست هست که تلاش عوامل بر ارائه‌ی یک کار متفاوت بوده، اما این تفاوت به درستی پخته و پرداخته نشده بود و همین موضوع بهش آسیب می‌زد.
در ابتدا می‌خوام بگم حیف این تئاتر که در سالن هامون اجرا شد. در ابتدا با ۴۰ دقیقه تاخیر شروع شد، و سقف کوتاه باعث حس خفگی و صندلی‌های غیرارگونومی باعث ناراحتی مخاطب می‌شد.

اما در رابطه با خود تئاتر Hidden
من بعد از مدت‌ها از دیدن یک تئاتر انقدر لذت بردم و سر ذوق اومدم. بازیگر‌هایی که تئاتر رو می‌شناسند و نقش‌شون رو عالی بازی می‌کنند. هماهنگی بین بازیگرها، نور، طراحی صحنه و بازی با مانیتورها نقاط قوت این نمایش بود و همین طور خانم رضی!. خانم رضی عزیز، شما فوق العاده‌اید! دیدن شما بر روی صحنه و بازی بی‌نظیر و باورپذیرتون واقعاً لذت بخش بود.
و دو نکته‌ای که فکر میکنم بهتر بود بیش‌تر بهش دقت بشه، یکی صدای موسیقی بلند در ابتدای نمایش بود که با توجه به شرایط خود تئاتر هامون آزاردهنده بود(حداقل برای من) و دیگری فکر می‌کنم این بازیگر‌ها با این توانمندی قطعاً خیلی بهتر می‌تونستند پانتومیم اشیاء رو در اتاقی که در برابر چشم مخاطب بود بازی کنند. همین :)
من فکر می‌کنم برای کسانی که به دنبال چند ساعت خندیدن به شوخی‌های دم دستی و جنسی هستند، این تئاتر خوب هست. چون شوخی‌ها بسیار رو و گل درشت انجام میشه تا از مخاطب خنده بگیره. بازیگر زن به جای اینکه با تحکم حرف بزنن، بیش‌تر جیغ می‌زدن، بار اصلی نمایش بر روی امیرکربلایی زاده است و باقی بازیگران کمک خاصی بهش نمی‌کنند. جدا از دیدن ایشون بر روی صحنه لذت بردم. خسته نباشید به تمام عوامل
به تمام عوامل خسته نباشید می‌گم. به نظرم کار تمیزی بود اما کاش در تمام بخش‌ها به اصل داستان وفادار بودند و روایت رو تغییر نمی‌دادند. (برای مثال مده‌آ دو پسر داره، و شوهرش رو در نهایت نمی‌کشه.) بازی‌ها خوب و قابل قبول بود، موسیقی فوق العاده بود، خیلی هماهنگ و دلنشین. و خلاقیت‌هایی مثل استفاده کردن از چراغ قوه و تور قرمز هم به نظرم خوب بودن.
سلام دوست گرامی
ممنون از حضور و درج نظرتون🙏🍀💙
۲۷ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب به تماشای نمایش نشستم و چون تیم بازیگری چهره های آشنا برام نداشت، توقع کاری متوسط رو داشتم. اما نظرم از همون ابتدا کاملا عوض شد.
به نظر من بازیگرها برای اجرای نقش‌هاشون بسیار زحمت کشیده بودن و بدور از اغراق بسیار خوب هرکدام نقش‌هاشون رو بازی می‌کردن. بخصوص بازی کتی و مادر رو بسیار دوست داشتم. نمایشی زنانه که حکایت ماست. می‌خواهیم کاری کنیم و نمی‌تونیم، نمی‌ذارن، نمی‌شه، می‌ترسیم… به جز شخصیت کتی که نقش اصلی رو بر عهده داشت، باقی بازیگرها بعد از گفتن دیالوگ‌هاشون مجدد به خواب فرو می‌رفتند که خودش برای من معنایی استعاری داشت.
برخلاف برخی از دوستان خیلی برای من جای سؤال نبود که علت خودسوزی چی بود! همین که من یک زن بودم و در جامعه‌ای زندگی می‌کنم که برای هر تغییر سنت باید بهای خیلی زیادی رو بپردازم کافی بود…
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و سپهر این را خواندند
پروین والیزاده این را دوست دارد
ممنون از نگاهتون🙏🏻❤️
۱۷ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای رفتن به این تئاتر به خاطر حضور آقای حسنی کمی مردد بودم. اما بازی ایشون در تئاتر “۷ دقیقه هوس” باعث شد که اعتماد کنم و برای تماشای نمایش بیام.
بی‌اغراق من متوجه گذشت ۲ ساعت زمان نشدم، از همون دقایق اول موفق شدند از تماشاگر خنده بگیرن، زوج حسین پورکریمی و فرزاد حسنی به نظرم دلنشین بود. با یک دکور ساده که با توضیحات دو بازیگر تکمیل می‌شد و به مشارکت طلبیدن تماشاگران به نظر من از نقاط قوت این تئاتر بود.
امیرمسعود فدائی، سپهر و بهناز پارسایی این را خواندند
فهیمه نظم ده این را دوست دارد
خانم کاویانی عزیز
بسیار ممنونم ازتون که تشریف آوردید، قدم رنجه کردید و بعد ممنونم بابت وقتی که گذاشتید نظرتون رو برای ما نوشتید و با کلام پرمهرتون به ما انرژی مثبت دادید
۱۷ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظر من بازیگران واقعا تلاش خودشون رو کردند، اما داستان انسجام خوبی نداشت. یا شاید بهتره گفت از این بازیگران با این توانمندی می‌شد در داستانی بهتر استفاده کرد. داستان به نظر من معمولی، و در جاهایی خسته‌کننده اومد که تلاش‌های بازیگران گاهی برای پوشش این ضعف انقدر زیاد می‌شد که خیلی بازیگری رویی داشتند. خانم سلطانی اما به نظرم فوق العاده بودن و از تماشای ایشون بر صحنه لذت بردم :)
به نظر من موسیقی و طراحی صحنه باید به روند داستان کمک کنه، اما توی این تئاتر بیش‌تر بهش ضربه می‌زد. صداها و نورپردازی که توی چشم مخاطب بود و توی مدت طولانی اذیت کننده می‌شد.
من این تئاتر رو دوست نداشتم. چندبار بازیگرها تپق زدن، توقع بازی خیلی بهتری از خانم شاکردوست رو داشتم که اینطور نبود و خدمتکار خونه که توی برخی از صحنه‌ها معلوم نبود چرا میخورن زمین!
روند داستان روند خوبی بود. اما به نظر من، ضعف کارگردانی و طراحی صحنه داشت.
خیلی مشخص بود که بازیگرها برای اجرا بسیار زیاد تمرین کردند و صحنه پردازی و نورپردازی عالی بود. بسیار از دیدن این تئاتر لذت بردم. سپاس از همه‌ی عوامل :)