«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
با درود ،با وجود انبوهی از بازیگران تراز اول ،کلیت کار برای من جذابیتی نداشت ،گالیله ای که امشب دیدم ناتوان و اخته بود چه در عشق ورزیدن چه در روبروشدنبا کلیسا و چه در استواری بر عقیده و ارمانخود ،شخصیتی که من دریافت کردم انسانی که عقیده داشت کباب خوردن از کباب شدنبهتر است،کارگردانی نمایش رو دوست نداشتم و متن و نمایشنامه به نظرم خیلی جایکار داشت و میشد بسیار جسورتر به ایناثر پرداخته شود.
درود ودست مریزاد به تمامی عوامل نمایش اسب قاتلین
دیشب بعد مدتها یک تیاتر جذاب ،نفس گیر و فوق العاده رو دیدم
همه چیز از کارگردانی تا اجرا ،بازیهای یکدست،فضاستزی و میزانس ،گریم ،نورپردازی ،صدا و موسیقی ،پرفورمنس و کارهای نمایشی ترکیبی همگی عالی و مشخصا حاصل نزدیکی عوامل و فداکاری و تمرین مداوم
بازی خانم مریم شکری هم بیشتر از سایرین به چشم من اومد امیدوارم همیشه پر تلاش و پیروز باشید.
با درود ،اینصرفا نظر شخصی و مواجهه و تجربه من با اثر هست انصافا خسته کننده ترین کاری بود کهاین مدت تماشا کردم بازی آقای زندیه رو اصلا نپسندیدم و به نظرم مناسب نقش نبودو بهش نزدیک هم نمیشد ،من به عنوان بیننده و تماشاگر کار اصلا به شخصیت پدر نزدیک نشدم و رابطه ای برقرار نکردم بازی خانم بستانی بهتر و روان تر بود و میشد درکش کرد و همذات پنداری کرد ،موضوع کار هم تکراری بود و بارهادر این رابطه کارهای به مراتب قوی تر ساخته شده ،همین!.
درود شخصا کار رو نپسندیدم بازی بازیگر نقش نشان علیرغم تلاش و پرزحمت بودن در متن معمولی و شاید شلخته نمایشنامه به چشمنمیومد و کار بعد تز بیست دقیقه افت کرد و از جذابیت افتاد نحوه و فرم دیالوگ گفتن نشان رو هم دوست نداشتم به نظرم باتوجه به نظراتی که اینجا در تعریف کار خونده بودم و علیرغم توقعی که از کار داشتم نمایش معمولی بود البته ویدیو آرت ،نورپردازی دکور و موسیقی جالب بود
شوق و انتظار برای دیدن نمایشی با متنی از رمان داستایوفسکی،نمایشنامه ای از مهدی یزدانی خرم و بازی صابر ابر،کارهای هر سه رو در جایگاه خودشون به شدت دوستدارم،شخصا امیدوارم به تماشای اجرایی گیرا و جذاب.
درود ودست مریزاد به تمامی عوامل گروه تیاتر فین جین
یک نمایش دلچسب و یک نمایشنامه شریف ایرانی،با بازی های شیرین و اکتور هایی کاملا یک دست و پرفرمنس قابل قبول ،هماهنگ و جذاب
موسیقی دوست گرامی و عزیزم عبد و گروه ایشان هم مفرح و جذاب
.،خیلی قصد توضیح و تفسیر ندارم و صرفا جهت سپاس و قدردانی بابت لحظاتی که از همراه شدن با این نمایش لذت بردم و آرزوی تکرار چنین نمایش هایی در صحنه تیاتر
درود و خسته نباشید به عوامل بیش از حد !پرتعداد این نمایش
ابتدا سپاس از بازی گیرا جذاب متناسب و بجای آقایان غفارمنش و رازانی که به شدت تکمیل کننده هم بودند و موفق در نمایش شخصیت انسان اثیر و متوهم و مبتلا به شیزوفرنی
در مورد کلیت نمایش هم به دید شخص من ایده و شروع جذاب و با ریتم مناسب و گیرا که هر چه به انتهای کار نزدیک میشد کم زورتر،تکراری و کند تر میشد
سایر بازیگران که مجموعه شخصیت های تصاویر و توهمات اکتور بودند شخصا با شخصیت های ناصری و فولکلور نمایشنامه ارتباط خوبی برقرار کردم و به نظرم بعد از مداد و تراش کاری در بسیاری از دیالوگ ها دیگر طولانی و غیرضرور بود
در مجموع از دید من مبتدی ،این نمایش کاری مفرح و با ایده خوبی بود که کارگردان زیادی شلوغ اجرا کرده بود ،موسیقی و رقص هم نمک اجرا بود و خاصه آنکه نقاط قوت ،خوبی ها و شیرینی های نمایش از نواقص آن بیشتر بود
در اخر هم به عکاس محترم کار که حین اجرا وارد سالن شد و تمام نمایش دوربین عزیزشان را در میان صورت و چشمان بنده گرفت نیز خسته نباشید ویژه میفرستم/:
امشب آخرین اجرای کمدی الهی که البته بجز نام و تصاویر ابتدایی خیلی کمدی الهی همنبود !!رو تماشا کردم و در مجموع جالببود به نوبه خودم از لحاظ فرم و اجرا و نورپردازی اجرا رو دوست داشتم،از وجه محتوا و نمایشنامه!؟هم باید گفت با توجه به شکل خاص و نوع گویش اثر طبیعتا هر کس برداشت شخصی و درک و ارتباط منحصر به خودش رو از کار دریافت میکنه ،به نظرم حداقل حدود ۱۵ دقیقه از اجرا خصوصا اواسط قسمت دوزخ اضافه، نامفهوم گنگ، تکراری و کلافه کننده شد برای من که البته قسمت بهشت کار جبران کننده بود و شیرینی کار بود و من رو کلی به وجد اورد 😅در مجموع از دیدن این اجرا پشیمون نیستم و تجربه هرچند برای صرف یک بار دیدن برای من جذاب بود.
ابتدا خسته نباشید به گروه بازیگران این اجرا که از نظر من حتی گاها بیش از حد توان و انرژی برای اجرا گذاشتن و با توجه به گروهی بودن بازی هماهنگی خوبی برقرار بود
از دید من نقاط قوت کار گریم ،لباس،طراحی صحنه ،نورپردازی و ویدئو آرت و موسیقی متن و در کل فرم اجرا بود
اماااااااااا......از مشکلات و به دید من نکات منفی ابتدا باید به کات های زجرآور و اعصاب خورد کن که به هنگام ورود دو بازیگر مرد بی زبان!!!رخ میداد اشاره کرد که ریتم کار رو کاملا مختل میکرد و ایده کپی کاری شده ای از سریال وست ورلد بود ،همچنین طولانی شدن اجرا و ضعف شخصیت پردازی که در نهایت چیزی از پرده آخر کار و مفهوم نهایی دستگیر من نشد و از یک جایی گیج شدم و کار رو رها کردم
حس آوانگارد پنداری کارگردان و نویسنده در پرداخت به فضای ابسورد و دایره وار لوپ تکرار بیهودگی و جبر در زندگی هم بهدید من خیلی به چشم میومد .
درود،این نظر کاملا شخصی من در مورد اجرای امشب نمابش محیط زیست هست،ابتدا این که کار به شدت حوصله سر بر ،شلخته،و کند و بدون ریتم و اکت هست،دکور خیلی ساده ومعمولی،و نمایشنامه و زمان کار بیهوده و طولانی ،طبق روال بیش از نیمی از اجراهای اخیر صرفا کار دیالوگ گویی هست و من که اجرای تاتری حس نکردم،نمایشنامه هم شلخته و پر از شکاف و پرش های بیجا بود،نمایش به نوعی یاداور کارهای اصغر فرهادی بود،خانواده ای در معرض نابودی پر از دروغ و پنهانکاری،که در نهایت پیام کار در اخرین پرده و انتهای کار با احترام گذاشتن خانواده در معرض سقوط به کلاه خود شمر و توسل دوباره ونبود راهی جز یاری جستن از آن!!!به تماشاگر قرار هست القا بشه،گاها با تلاش شخصیت برادری به نام نادر، خنده ای کوتاه و گذرا هم از تماشاگر گرفته میشه،در مجموع ضمن احترام و خسته نباشید به گروه ،کار رو دوست نداشتم .
با درود،ابتدا تشکر از جناب محمدرضا آگاه که بعد از اتمام کار وقت خود رو با من شریک شد و دقایق زیادی با ایشان هم کلام و هم صحبت شدم و مفصل در مورد نقطه نظرات و دید خودم از اثر با ایشان گپ زدیم
اما در مورد نقاط قوت کار که قطعا برای کارگردان حکم چاقوی دو لبه را دارد باید به ترکیب آوانگارد گونه تراژدی های یونان ، قهرمانان اثار شکسپیر و امروزی کردن آنها و اثر و البته کمدی ظریف کار
حرکات بدن و دیالوگ گفتن های به شدت منسجم و هماهنگ بازیگران،نورپردازی خوب ،موسیقی،سورپرایز کردن و فریب دادن چندباره تماشاگران ،عصبی و نروس کردن به عمد تماشاگر از همان استارت و شروع اجرا تا انتها و غیر قابل پیش بینی بودن خاتمه کار
اشاره به تکرار و تکرار و تکرار ،و قرارگرفتن همیشه انتیگون ها برابر کرئون های زمان!!
جامعه مردسالار ،نبود بازیگر تخصصی انتیگون در نمایش آنتیگونه و استفاده از هر ابزاری به جای آن خواه نابازیکر خواه استفاده از نور و خواه بازیگری با ریش بلند به جای شخصیت زن داستان .
حرف و البته نقاط ضعف هم در اثر کم نبود که بحث به درازا میکشد
ردپا و سبک کار و به نوعی امضای سجاد افشاریان در اجرا نیز از دید من مشهود بود
ختم کلام کاری سخت و پیچ در پیچ و گاه هیچ.
درود،لذت تماشای یک نمایش جاندار،جذاب با تم رئالیست اجتماعی با درهم تنیدگی لایه های اسطوره های ابراهیمی و انسان مفلوک و مادیگرای امروزی
اجرا و بازی بجا و روان اکتورها که به مرور به همذاتپنداری و همراه شدن تماشاگران با شخصیت های داستان می انجامد که در این راه البته گریم ،دکور، فضاستزی و ساخت صدای محیطی ،تلفیق کمدی و درام در آن مشهود است
کشتی نوح داستان کشاکش و تلاش مذبوحانه طبقه فرودست و زیزین و سیاهی لشکران جامعه برای رسیدن به عرشه کشتی و بقاو داشتن سهم و نقشی مضحک و پیش پا افتاده ولو با زیرپا گذاشتن اصول سنتی و اخلاقی طبقه خود و قربانی کردن به ظاهر ضعیف ترین شخص موجود با شعار مصلحت اندیشی و شاید البته منفعت طلبی
وکشتی نوحی که در میان طلاطم طوفان خشم و انتقام و انزجار هیچ گاه به ساحل آرامش نخواهد رسید.
با درود و احترام خدمت عوامل اجرای این کار به شخصه بسیار لذت بردم از به تماشا نشستن این نمایش ،یک کار تر و تمیز که تسلط و بازی جناب گودرزی و البته آقای جوشقانی چشمگیر بود ،زبان بدن و هماهنگی بازیگران جذاب و اجرای موسیقی جنوبی و اجرای آیین و مراسم زار فوق العاده،،شخصیت کارگردان با بازی فوق العاده جناب گودرزی البته من رو یاد استاد جنونگرا و سادیستی درام در فیلم whiplashشلاق انداخت،در مجموع فرم و محتوا و ادغام و تلفیق درد مکبث بودن و سنتهای جنوب و تاتر در تاتر بودن و درگیر کردن تماشاگر در نمایش به خوبی و به دور از ادعا و شعارزدگی و بدرستی شکل گرفته بود و البته با احترام بعد از تماشای نمایشهای متوسط این چند ماه اخیر ،امشب با حال خوب و ذوق دیدن این نمایش و خاطره ساز شدن آن سالن رو ترک کردم،ارزوی موفقیت در ادامه مسیر
درود ابتدا این که نمایش بسیار دیرتر از زمان اعلام شده شروع شد و تایم اجرا هم نظم نداشت و به نظرم طولانی تر از وقت اعلام شده نمایش بود،دقیقا از اواسط کار فقط شاهد دیالوگ گفتن شلخته و مسلسل وار بین بازیگرها بودیم و اجرا کند و خسته کننده شده بود ،پایان نمایش هم جالب نبود و در مجموع کار شلخته ای بود به نظرم هر چند که دکور و میزانسن و نور جذاب بود در ضمن چیزی که عجیب و تاسف برانگیز بود اعضای وی آی پی یا اعضای ویژه و داوران بودن که بعضی ها از ابتدای نمایش تا انتها مشغول چک کردن اینستا و واتس آپ و ردوبدل کردن پیام بودن و بعضی تماشاگرها هم با هم و با بازیگرها دیالوگ برقرار میکردن،در مجموع ضمن خسته نباشید به عوامل اجرا ،حس خوبی نگرفتم از فضای موجود
با درود ،امشب به تماشای نمایش صد در صد مرده نشستم و برخلاف چندین کار و نمایش گران و پر صدا و شعارزده اخیر شاهد نمایشی جذاب و بدون ادعا و دلگرم کننده بودم کارگردانی وبازیهادلچسب بود خصوصا بعد از نیم ساعت ابتدایی که کمی ملال انگیز و درهم بود ریتم کار و محتوا و فضای نمایش به خوبی با تماشگر رابطه برقرار کرد و هرچه به پایان نزدیک میشد جذاب تر و باورپذیرتر میشد،بازی نقش مایک و حرارت اجرای درست نقش به زیبایی کار کمککرد و هرچند از ابتدا سکانس پایانی قابل حدس زدن بود اما شیوه درست و زمان بندی مناسب سکانس و دکور فوق العاده و در خدمت اثر ،میزانسن و نور پردازی نسبتا خوب از جذابیت آن کم نکرد،و تماشاچی را بارها با همذات پنداری ،تفکر شخصی و فلش بکبهرفتار و اعمال خود با شخصیت زن داستان و دلیل و چرایی تصمیم آن شریک میکرد،،،،از نقاط ضعف کار میشود به طولانی بودن اثر،نبود ویدیو آرت ،انتخاب نه چندان جالب لباس میک و تاخیر در شروع نمایش ،آشفتگی و همهمه تماشاگران اشاره کرد،،،در مجموع بعد از تماشای چندین کار با حال خوب از سالن خارج شدم و تماشای این نمایش رو به دوستداران تاتر پیشنهاد میکنم