«مَثْلِث»، «مُثَلَثِ» بامزه.
خب من خیلی خندیدم، از همون اول خندیدم تا آخر.
فک میکنم من این نمایش رو خیلی دیر دیدم و دوستانی که قبلاً دیدنش، تمام نکات و موارد لازم رو گفتن احتمالاً.
نکتهی جالب توجه برای من، خلاقیت بود و خلاقیت. متن، هماهنگی، نورپردازی، موسیقی و نوع اجرا، همگی در زیرمجموعهی این خلاقیت مثالزدنی قرار میگیرن و چه زیبا در کنار هم میشینن تا سه شاهکار کلاسیکی رو که یا قبلاً خوندیم یا بالاخره یه نمایشی، فیلمی، اقتباسی ازشون دیدیم رو به شکل دیگهای، در قالب یک مَثْلِثِ مُثَلَثی یا مُثَلَثِ مَثْلِثی (بودن یا نبودن، مسأله این است🤭) ارائه بدن؛ به شکلی نو، دوستداشتنی و بهمعنای واقعی کلمه بامزه.
در کنار این خلاقیت، تسلط و لحن بازیگران/عروسکگردانان و اینکه دقیقاً و لحظه به لحظه میدونستن دارن چی کار میکنن تا به صحنهی پایانی برسیم، دقایقی رو رقم زدن که حقیقتاً گذرشون حس نشد.
شما خیلی باحالیدا، دمتون گرم🔥