مستندسازی یک تجربه:
امشب به تماشای نمایش گربه در سالن شماره ۲ از تماشاخانه دا نشستم و صندلی ۱۰ از ردیف یک را با علم به شرایط این سالن که چینش صندلیهایش حالت شیبدار ندارند انتخاب کردم که دید کامل به صحنه داشته باشم.
در پایان جایگیری مخاطبان نمایش دو مهمان از سوی گروه نمایشی با صندلیهایی مقابل اینجانب قرار گرفتند بدون اینکه هر گونه پرسش یا کسب اجازهای از من باشد. در صورتی که من اعتراضی را اعلام نمیکردم آنگاه هیچ بخشی از صحنه را با توجه به درشت هیکل بودن عزیزان مهمان نمیدیدم. بماند که در واکنش به اعتراض من یکی از مهمانان به نحوی که گویی اینجا محله سنگلج در سال ۱۳۱۰ باشد شروع کردند به زل زدن به من تا مثلا تحت تاثیر قرار بگیرم. گویی هنوز در دوره چالهمیدان به سر میبریم.
اولین نکته این است که مهمان یک نمایش، خود حمید سمندریان هم باشد به قول علیرضا منصوریان احترامش به جاست، باید بنشیند. اما این میزان خودباختگی عوامل نمایش نیز از موضوعات جالب بود که حتی درک کافی برای عذرخواهی از بنده را نداشتند و احتمالا اگر فرد دیگر مهمان پیشنهاد نمیداد صندلیاش را کمی جابجا کند با تعارضی از سوی فرد دیگری مواجه نمیشد.
این موضوع جدا از جنبه فرهنگیاش، به نوعی فروش متاعی است که تحویل داده نمیشود و من در حالی که بلیط
... دیدن ادامه ››
ردیف یک را خریداری کرده باشم نباید تحت هیچ عنوانی فردی را جلوی خودم داشته باشم چرا که شاید بلیطها بعد از شروع نمایش در اختیار گروه اجرایی باشد اما محل قرارگیری افراد در اختیار آنها نیست و اجازه تبدیل ردیف یک به ردیف دو را ندارند.
در نهایت، تاسف برای مهمانان چاله میدانی تئاتر این مملکت که حتی جنبه مهمان شدن در یک سالن کوچک مثل دا را ندارند و احتمالا اگر روزی آسمان به زمین برسد و در سالنی بزرگتر مهمان شوند احتمالا باید مانند بلدالملک به بقیه مخاطبان چند پدر سوختهی آبدار در حین ورود و نشستن بگویند!
در ضمن ترم تجاری این وسط گم نشود، من بلیطی را خریدم که در ازای آن چیز دیگری به من تحویل داده شد. گروه همیاری نظر شما چیست؟