اجرای محیطی خوبی بود. بازی ها کار شده و با متنی خوب که هرچند بعضی اوقات از ریتم می افتاد و حوصله تماشاگر را سر میبرد.
از جمله اجراهایی بود که میشد با نگاهی به اطراف خودمون مصداقشو پیدا کنیم. مصداق چنین آدم هایی رو.. شاید بهتر این باشه تا مسئولین خود ببیند تا زرق و برقی که اطراف دنیای سینمای ما رو گرفته رو کمی کمرنگ تر کنند. تا زندگی آدم ها نشود حفظ دیالوگ ها و یا هر آنچه که به صورت اندکی اغراق وار در نمایش دیدیم.
خیلی جدی خواستم به این مسئله نگاه کنم. نمایشی که هم توش خنده بود هم صحنه هایی از نداری آدم هایی به چشمت می آمد که همین نزدیک تو زندگی می کنند..
بداهه نوازی عالی بود .. عالی .. من همچین کاریو خیلی می پسندم حتی پول گرفتنش رو هم. آدم ها باید قدر شنیده های خود را بدانند. هرچند آول فکر کردم صدای خواننده فالش هست اما بعدا فهمیدم چیزی که اهمیت پیدا میکنه لبخند من هست و بغل دستی هام. چیزی که اهمیت داره خوشحالی چند ثانیه ای تو محیطی هست که خودمون میشینیم خوراکی میخوریم با دوستمون دعوا میکنیم .. میخندیم گریه میکنیم و یا حتی مثل همین دو نفر دوستی راه می اندازیم..