در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رضا جاویدی درباره نمایش یخ زده: زمستان در راهه... الان که دارم اینو می نویسم نمی دونم توی برگه کدوم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:13:21
رضا جاویدی (rezajavidi)
درباره نمایش یخ زده i
زمستان در راهه...

الان که دارم اینو می نویسم نمی دونم توی برگه کدوم نمایش میگذارم چون مربوط به نمایش نیست فقط فکرم درگیره اما

داستان اینه که
ابرشیر عزیز، توی صفحه نمایش یخ زده مسئله ای رو عنوان کرده که منو به فکر فرو برد.

یک سوال اساسی، دانستن یا نداستن
https://www.tiwall.com/wall/post/381794
آیا به کودکان بگوییم در چه جهانی زندگی می کنیم؟
آیا به مذهبیان ... دیدن ادامه ›› بگویم لک لکی در کار نیست؟
آیا به طرفداران علم بگوییم ما هیچوقت نه هسته همین زمین خودمان را دیدیم نه هیچ ایده ای داریم که تکینگی و آغاز جهان چگونه بوده؟

کمی آن طرف تر، کهبد تاراج در نمایش غلامرضا لبخندی از زبان یکی از قربانیان نوشته
https://www.tiwall.com/p/gholamreza.labkhandi6
من اون شب بزرگ شدم
من اون شب عروس شدم
من اون شب مادر شدم
من اون شب همه زندگیم رو توی یک لحظه دیدم
من اون شب فهمیدم

دانستن یا ندانستن؟

دایی من رو کشتن
من داییم رو خیلی دوست داشتم
وقتی 4 سالم بود دایی منو 3 تا جوون زیر 18 سال کشتن
به خاطر ماشینش و جسدش رو انداختن توی رودخونه
همه خیلی داشتن دقت می کردن که ما نفهمیم
ما که بچه ایم، نفهمیم

ولی خب
ما فهمیدیم
و فهمیدن هولناکه

فهمیدیم در کجا زندگی می کنیم
فهمیدیم کفتارها، گورخر باردار رو از شکمش شروع می کنند به خوردن

توی صفحه نمایش سندرس روسمر نوشتم
نفهمیدن، عین تاریک نگه داشتن ذهنه
عین همون گاز استریل های روی خالکوبی بدن کاراکتر اصلی بدن ممنتو
https://www.tiwall.com/wall/post/297898

دانستن یا ندانستن؟

فوکو توی کتاب اراده به دانستن که اسم سانسور شده The History of Sexuality هست
میگه اولین باری که ما انسان ها توافق کردیم بپذیریم سانسور(بخونید در تاریکی نگه داشتن) خوبه برامون، مسائل جنسی بوده و اون برای همیشه همه چیز ما رو تغییر داد

توی گیم آو ترونز، وقتی ند استارک میخواد بن 10 ساله رو ببره تا گردن زدن یک مجرم رو ببینه
زنش میاد میگه:

ند، اون پسر فقط 10 سالشه و خیلی کوچکتر از اونه که چنین چیزی رو ببینه
ند جواب میده: اون همیشه 10 ساله نمی مونه
زمستان در راهه...


کمی بعد فرزندان ند شاهد گردن زدنش هستند.

زمستان در راهه...

یک روزی، یک جایی، توی یک سنی، همه می فهمیم
و با شگفتی به اطرافیان مون نگاه می کنیم و میگیم
شما همه تون می دونستید؟
در مورد لک لک ها
در مورد گور خرها
در مورد آدم و حوا و بیگ بنگ
در مورد اینکه درچه جهانی زیست می کنیم؟

حالا به نظرتون کدوم درسته؟
گفتن یا نگفتن؟
فهمیدن یا نفهمیدن؟
دانستن یا ندانستن؟
با توجه به اینکه
زمستان در راهه...
رضا جان به نظرم بحث گسترده‌تر از یک دانستن یا ندانستن باشه...
رضا جاویدی (rezajavidi)
ابرشیر
رضای گرانقدر و بزرگوار ..ممنون از توجهتون نکته ای که خیلی دلم می خواست اشاره کنم و به بهانه نوشته دغدغه مند شما در اینجا می نویسم. ما در جهانی چندپاره، جبار و نابرابر وغریبی زیست می کنیم. ...
سپاس ابرشیر عزیزم از لطف و توجه ات
نه، معلومه که صحبت شما و دغدغه تون درسته
شما دارید گامی برمیدارید در جهت پاک نگه داشتن این دنیا
احتمال میدم رضا بهکام هم در همین جهت این متن رو انتخاب کرده
و احتمالا نویسنده متن اصلی هم در همین جهت متن رو نگاشته

اما من در این بین وا رفتم
من در میان این همه اتفاق هولناک و این همه ... دیدن ادامه ›› تلاش وا موندم
عین این فیلم ترسناک ها که یکی یکی با همه تلاش هاشون میمیرن، من اون کارکتری هستم که کاری نمی کنه
رفته یه گوشه دستش رو گرفته رو گوشش و سرش رو گرفته تو زانوهاش

بیشترین وقتی که این حس رو داشتم در مورد نیکا بود
https://www.tiwall.com/wall/post/302858
اینجا نوشتم
بعضی رنج ها، برای بعضی ظرف ها، خیلی زیادن
بعضی شکنجه ها، بعضی مردن ها، برای بعضی سن ها خیلی زیادن
یه پروانه رو که با بازوکا نمی زنن، میزنن؟
شایدم زدن بعد گفتن خودش مرد
چمیدونم قلبش گرفت، افتاد، هرچی

وقتی صحبت از بچه ها میشه همه چیز پیچیده میشه
چون نمی تونیم ببینیم و حدس بزنیم تاثیر این کار ما یا حرف ما در آینده چیه
شاید همین حرفی که پدر و مادر بچه بهش نزدن چون سختشون بوده، تو تئاتر بزنیم خوب باشه شایدم نباشه

یه فیلم کوتاه دیدم که منو لال کرد، احتمالا شما دیده باشید
من به اندازه کافی حالم بد بود، تا فهمیدم نه تنها این فیلم واقعیه، بلکه دیالوگ ها از روی نوارهای ضبط شده دادگاه نوشته شده
https://en.wikipedia.org/wiki/Detainment_(film)

حالا این من رو تصور کن
به دلایل عجیبی در منزل یکی از مفاسد اقتصادی هستم
کودکی که هنوز به سن حرف زدن نرسیده داره راز بقا میبینه، صحنه دریدن
به مادرش میگم داره اینو میبینه
میگه همیشه میبینه
باید ببینه
باید بفهمه کجا زندگی می کنه
و بعد گوشیش رو میاره و نشون میده پسرش با تفنگ اسباب بازی کودک دیگری کمی بزرگ تر از خودش رو زده
با افتخار میگه من باید پسرم رو طوری تربیت کنم که در این اجتماع دووم بیاره

ببخشید زیاده گویی کردم اما از خودم می پرسم
من به بچه ام بگم؟
آیا استاندارد های اخلاقی گفتن و نگفتن
باعث حفظ فرزند منه؟ یا آسیبش؟

نتیجه
هیچوقت، هرگز کودکی در این دنیا نخواهد بود که من مسئول به دنیا آوردنش باشم.


رضا جاویدی
سپاس ابرشیر عزیزم از لطف و توجه ات نه، معلومه که صحبت شما و دغدغه تون درسته شما دارید گامی برمیدارید در جهت پاک نگه داشتن این دنیا احتمال میدم رضا بهکام هم در همین جهت این متن رو انتخاب کرده و ...
رضا جان دقیقا نتیجه گیری نهایی شما تصمیم من نیز هست.
درد سهمناک و هضم ناپذیری است
ارادت فراوان
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید