« کارگردان » یا « پیش از شما میگویم ، مرگ بر خودم «
فارغ از تعارف ها و دوستی من با بسیاری از هنرمندان این گروه ، باید بگم که محمد رضا آگاه کارگردان
... دیدن ادامه ››
باهوشی هست.انتخاب نام اثر « کارگردان » هم از جنبه عامیانه و مخاطب ها و هم از دید خبری و مانور تبلیغاتی بسیار هوشمندانه بود برای ( آقای کارگردان ) ، این امر هوشمندی رو در کارهای دیگر آگاه هم میتوانستیم ببینم ، به عنوان سورپرایزهایی که در اجراهای پیشین خود داشت.
پدرام زمانی عزیزم و محمدرضا حالا دیگه تبدیل به یک زوج موفق شدند و بقولا میتوانند ذهن همدیگر رو بخوانند تا جایی که محمدرضا شخصیت خودش در نمایش رو به پدرام میسپاره برای ایفای نقش و این کار نیازمند شناخت بسیاری دارد. بسیاری از بازیگران مثل پدرام و علیرضا خوش درخشیدند و کافی بودند و این کافی بودن امر واقعا سختی است برای یک بازیگر که از هیچکدوم از لبه های بوم نیفته پایین.البته این موضوع به معنای کافی بودن تمام بازیگران نیست و دو بازیگر رو حداقل من نتونستم ارتباطی با کاراکترهای تعریف شده آنها برقرار کنم.شاید نقطه ضعف نمایش برای من تا حدی متن اثر بود که پاره پاره هایی از دیالوگ های خوب و یکدست یا تا حدی دُرُشت بود ، و الباقی دیالوگ ها سعی و وظیفه به هم چسباندن آنان را داشتند.
این اثر برای منی که محمدرضا رو میشناسم عجیب ترین اثری بود که ازش دیدم و این جسارت برام قابل ستایش بود که از فرم و قالب همیشگی خودش بیرون آمده و دارد شکل دیگری از خودش را بروز میدهد.این کار پیشدستی محمدرضا بود برای نقدهایی که در آینده به او وارد میکنند و هوشمندانه جلوگیری کرد.این امر راه رفتن روی لبه ی تیغ است که امیدوارم پیروز و سربلند بیرون بیاید.
در پایان بگم ارجاعات و رفرنس هایی که در نمایش یه ویتسک و آنتیگونه بود را دوست داشتم و برای من به شخصه شیرین بودند.اما شاهکار این اثر ان فاصله گذاری عجیب بود که در یک سوم ابتدای نمایش رخ داد و از صحنه هایی است که سخت میشود کسی از خاطر ببرد
خسته نباشید میگم به گروه امروز و تک تک هنرمندان این اثر و بگم که پدرام صحنه رقص تو بعد از یکسال بازهم اشک من رو دراورد..