در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | هدا تورنگ درباره نمایش خانه وا ده: در لایه اول نمایش، با خانواده­‌ای پدرسالار مواجهیم که اعضای آن اسم ندا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:04:55
در لایه اول نمایش، با خانواده­‌ای پدرسالار مواجهیم که اعضای آن اسم ندارند و با نقش­‌هایشان یکدیگر را صدا می‌کنند. مهم­ترین دغدغه­‌ی اعضای خانواده ... دیدن ادامه ›› حفظ کانون گرم خانواده است، آن­‌ها هر چه را که پدر صلاح بداند می‌بینند، می­‌شنوند، حس می­‌کنند و حتی می‌خورند تا جایی که پسر بزرگ خانواده به گفته­‌های پدر و توهمات ساختگی او شک می‌کند؛ چشمانش به واقعیت باز می­‌شوند و دست از انکار آن برمی­‌دارد. او به مقابله با پدر و آگاه­‌سازی سایر اعضای خانواده برمی‌خیزد تا در نهایت، خانواده صمیمی و شاد ابتدای نمایش از هم می‌پاشند و به «خانه وا ده» تبدیل می­‌شوند.

در لایه­ بعدی می­‌توان این خانواده را به عنوان جامعه‌ای کوچک شامل نمایندگان سه نسل در نظر گرفت که اسیر حاکمی دیکتاتور شده­‌اند. حاکم برای حفظ و نجات خود و جامعه­‌اش، واقعیت را انکار کرده و رویاهای خیالی­‌اش را به خوردِ مردم می­‌دهد. او در برابر پسر بزرگ که نماینده نسل جوان و آگاه و در جستجوی واقعیت است ایستادگی می­‌کند؛ در ابتدا با نادیده­‌گرفتن و سپس با مبارزه رو در رو سعی در سرکوب او دارد اما حق­‌طلبی و آزادی­‌خواهی پسر جوان به بقیه اعضای خانواده نیز سرایت کرده و توهمات خیالی حاکم را درهم می­‌شکند.
 
شیوه اجرا:
در شروع نمایش، صحنه تاریک است و فقط صدای کاراکترها به گوش می­‌رسد. از صداها می­‌توان فهمید که هر هفت بازیگر مرد هستند، چهار تن از آنان نقش مردان و سه تن از آنان نقش زنان را بازی می­‌کنند. پس از آمدن نور و روشن شدن صحنه، طراحی لباس کاراکترها و ماسک­‌های روی صورتشان، جهانی فانتزی و خیالی را به ذهن متبادر می­‌کنند. همچنین مشخص می‌شود نه تنها بازیگران مرد نقش زنان را بازی می­‌کنند بلکه سبیل هم به صورت دارند! کاراکترهای زن را از صدای متفاوت، حرکات بدن و گردنبندهای مرواریدشان می‌توان تشخیص داد. قطعاً این انتخاب کارگردان به دلیل قحطی بازیگران زن و ناتوانی ایشان در اجرای نمایش نبوده، بلکه به طرز هوشمندانه­‌ای از طرفی نظام مردسالار و کلیشه­‌های تحمیل شده به زنان در آن جهان ساختگی را به تصویر کشیده و از طرف دیگر محدودیت­‌های تحمیل شده بر بازیگران زن در جهانی که نمایش در آن به روی صحنه رفته را زیر سوال برده است. اگر درونمایه­‌ی اثر را تقابل خیال و واقعیت بدانیم می­‌توان گفت کارگردان حتی اینجا هم جهانِ ساختگی و واقعی را مقابل هم قرار داده است. در این راستا از نورپردازی خلاقانه و موسیقی مناسب نیز بسیار بهره برده و بر تماشایی بودن اثر افزوده است.
مساوات با استفاده از تقریباً هیچ چیز در صحنه، بار دیگر غیرواقعی بودنِ جهان ساختگی این خانواده را یادآوری کرده، همچنین با کشیدن کادری سفید دور تا دور صحنه گویی خیال و واقعیت را مرزبندی کرده است. به جز میز که در برخی صحنه­‌ها برای سر و شکل دادن به گردهمایی­‌های خانواده از آن استفاده شده، مخاطب هیچ چیز دیگری از جهان خیالی این خانواده نمی­‌بیند. میز هم همیشه خالی است و اعضای خانواده دور آن جمع می­‌شوند و هیچ می­‌خورند. حتی جعبه­‌های هدیه با سایزهای مختلف و رنگ­‌های جذاب هم خالی هستند و هیچ را بسته­‌بندی کرده­‌اند! پس از کشف واقعیت توسط پسر بزرگ خانواده یک راکت واقعی تنیس بدون توپ دیده می­‌شود که پسر از آن برای بیدار کردن سایر اعضای خانواده استفاده می­‌کند.
در نهایت پس از فروپاشی خانواده، ناگهان توپی از بیرون به وسط صحنه پرتاب می­‌شود که سوال­‌های جدیدی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند: آیا پسر کوچک در شمایل دیکتاتور جدید روی کار آمده است؟ آیا آزادی­‌خواهی­‌های پسر بزرگ و راکت تنیس واقعیت بودند، در حالی که حقیقت چیز دیگری است؟! 

هدا تورنگ، مجله کلمات

https://t.me/kalamaatmag/592