" با او محشور شدم و متوجه شدم او از نظر همگان داناترین است و به خصوص از نظر خودش. در حالیکه هرگز فرزانه نبوده است. پس از این کشف، کوشش کردم به او بفهمانم آن طور که خودش فکر میکند، نیست. و همین باعث شد این مرد و دوستانش که در گفت و گوی ما شرکت داشتند نسبت به من کینه پیدا کنند. وقتی او را ترک کردم با خودم استدلال کردم : " من از این مرد داناتر هستم، احتمال دارد که نه او و نه من چندان زیاد ندانیم، با این تفاوت که او فکر می کند می داند، در حالیکه هیچ نمی داند و من هم اگر چیزی نمی دانم، فکر نمی کنم که می دانم. پس به نظر می رسد که از او داناتر هستم یا دست کم اینکه فکر نمی کنم چیزی را که نمی دانم، می دانم. " ( محاکمه سقراط، ص 59)

کتاب "محاکمه سقراط" که توسط شاگردش افلاطون نوشته شده است با ترجمه لیلی گلستان توسط نشر مرکز در اختیار مخاطبان قرار دارد. این کتاب دفاعیه و گفته های سقراط در مورد خودش،حقیقت و زندگی است. وی در سال 399 پیش از میلاد به فاسد کردن جوانان و بی اعتقادی به خدایان متهم و محاکمه شد. شاگردان و دوستانش سعی در فراری دادن او داشتند ولی وی مرگ را ترجیح می دهد و جام شوکران را سر می کشد. او در سراسر زندگی اش آتنی ها را به پرسش و ارزیابی از خدایانشان، ارزش هایشان و خودشان تشویق می کرد.