چقدر دیشب دلم گرفت از آن حجم خالی سالن سنگلج، از آن همه چشمی که ندیدند همنشینی هق هق های مجید مظفری و قهقهه های بهرام ابراهیمی را، از آن همه گوشی که نشنیدند "آروم آروم" گفتن های حمیدرضا نعیمی نازنین را، و آن همه دلی که تنگ نشد برای خاطر "عسل" و "بهرخ" و "پری"...
در سنگلج طنین ساکت تشویق ها بلند بود. دیشب من به جای آن همه دستانی که نبودند دست زدم.