همه داستان های تو آزاردهنده است*
نویسنده: اشکان خطیبی
«مارتین مک دوناف» ایرلندی-انگلیسی امروز دیگر تنها یک نمایشنامه نویس و خالق ملکه زیبای لینین به حساب نمی آید. «مک دوناف» باساختن دو فیلم تحسین شده «در بروژ» و «هفت روان پریش» (که در آن به وضوح شاهد خودنمایی شخصیت ها و فضاهای مورد علاقه اش هستیم) جای خود را در میان سینمادوستان هم محکم کرده. فیلم «در بروژ» به شدت وامدار فضای نمایشی (و بیشتر مستخدم ماشینی پینتر) بود اما وی با پرداختی به شدت سینمایی، ثابت کرد که تفاوت این دو مدیوم را به خوبی می شناسد و با آگاهی کامل به عرصه فیلمسازی ورود پیدا
... دیدن ادامه ››
کرده است.
نسخه اولیه «مرد بالشی» نوشته «مارتین مک دوناف» در سال ١٩٩٥ روخوانی شد اما اولین بار در سال ٢٠٠٣ بود که در تئاتر ملی انگلستان به روی صحنه رفت و دو جایزه «لارنس اولیویه» و منتقدان نیویورک را از آن خود کرد. دو جایزه تونی هم به اجرای اثر تعلق گرفت.
مرد بالشی حکایت نویسنده ای به نام کاتوریان است که به دلیل شباهت هایی که بین داستان های «برادران گریم»وارش و قتل تعدادی کودک وجود دارد، به همراه برادرش تحت بازداشت و بازجویی پلیس هستند.
به رغم مجهول ماندن مکان اتفاق نمایش، ارجاعات و فضای حاکم بر بازجویی ها، کشور انگلستان با آن سیاست های پیشگیری جرم قبل از وقوع را به ذهن متبادر می سازد.
سه صحنه رویارویی شخصیت ها که خود طولانی هستند با چند تک گویی کاتوریان که داستان هایش را روایت می کند به هم متصل می شوند.
«یعقوبی» با توجه به اصرار بر حفظ تمامیت متن و همچنین برای همراه کردن مخاطب در سرتاسر نمایش، از تصاویر انیمیت شده ای که حال و هوای کلی داستان های کاتوریان را نشان می دهد، استفاده کرده است اما در اجرای چنین متنی (با توجه به طولانی بودن مدت نمایش و دیالوگ های سرضرب مک دوناف) آنچه مهم است حفظ ریتم خارق العاده بازی ها و دیالوگ هاست که متاسفانه در چند صحنه، شاهد افت این روند هستیم. البته یقین دارم «مرد بالشی» از آن دست نمایش هایی است که با جلوتر رفتن اجراها، ریتم حقیقی خود را پیدا می کند.
در این میان اصرار بر استفاده از کلمه لعنتی به عنوان جایگزین فارسی لفظ رکیک، به شدت آزاردهنده است.
انتخاب موسیقی نمایش برخلاف طراحی صحنه آن (به خصوص میز پینگ پنگ ناکارآمد) از نقاط قوت آن است.
«علی سرابی» با حضور تک پرده ای اش، رنگ بدیعی به صحنه می بخشد. «سرابی» مانند همیشه از هر اتفاق جزیی لحظه ای ماندگار می سازد و روح اثر«مک دوناف» را به خوبی به نمایش می گذارد. «پیام دهکردی» هم با یک بازی متفاوت در بسیاری از لحظات حضوری خیره کننده دارد. «نوید محمدزاده» که اجرای بخش زیادی از خشونت های نهفته در متن بر عهده اش بوده، از عهده اجرای نقش «اریل» برآمده. تلاش «احمد مهران فر» هم که جرات کرده تا اصلی ترین شخصیت نمایش را با کمتر از دو هفته تمرین به اجرا برساند، قابل تقدیر است.
در آخر می خواهم یادی کنم از «داریوش موفق» که به دلیل یک بدبیاری جسمانی از اجرای نقش کاتوریان باز ماند. امیدوارم به زودی شاهد بازگشتش به صحنه ها باشیم.
نمایش «مرد بالشی» که هر شب ساعت 8:30 در تماشاخانه شماره یک ایرانشهر اجرا می شود نمایشی است که حتی شنیدنش برای گوش هایتان غنیمت است.
*بخشی از دیالوگ مایکل به برادرش