در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد مصوری درباره نمایش چشم هایی که مال توست: پنجشنبه این نمایش رو تماشا کردم. شوربختانه عوامل محترم این نمایش اث
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:14:52
پنجشنبه این نمایش رو تماشا کردم.

شوربختانه عوامل محترم این نمایش اثبات کردن که نه تنها در فضای مجازی که در دنیای واقعی هم برای تماشاگران احترام و ارزشی قائل نیستن:

- بیش از 80 دقیقه تأخیر در شروع، بدون ارائه هیچ توضیح یا عذرخواهی. برای منِ صریح الهجه پذیرش چنین تأخیری باورنکردنی بود، گویی قورباغه پخته شده بودم. جالب این که اکثر قریب به اتفاق تماشاگران پیشتر از تأخیر اطلاع داشتن و اغلباً با تأخیر حضور پیدا کردن.
- اجراء کاملاً به دوستان و نزدیکان خانم رهنما اختصاص داشت و 50 صندلی اول رزرو بودن. احتمالاً فقط 1-2 میز تماشاگر عادی بودن. شایسته تر بود که یک اجرای غیرعمومی به نزدیکان عوامل اختصاص داده می شد.

نمایش "چشم هایی که ... مال توست" مونولوگی از واگویه های روزمره، عمدتاً بی ارزش و سطحی "نغمه"، زن میان سال و عمیقاً عاشق ایست که پس از ... دیدن ادامه ›› تولد فرزندش، توسط همسرش "فرهاد" به دلیل بیم از درگیر شدن در زندگی عادی و موقعیت جاذب شغلی در فرانسه با وعده تأمین مالی کامل او و فرزندشان به صورت ناگهانی ترک می شه. فرهاد پس از مدتی با زنی فرانسوی به نام "ژولی" ازدواج می کنه. این جدایی نغمه رو که با گذشت 5 سال هنوز عمیقاً و جنون آمیز عاشق مونده و لحظه ای از عشقش غافل نمی شه، دچار وهم، روان پریشی، افسردگی، خستگی و احساس عدم خوشبختی کرده.

داستان ساده و خطی و مربوط به زمان حال است. نمایش نامه مملو از حرف های پرکمیت و کم کیفیت ست که با عجله در 50 دقیقه بیان می شن، گویی نویسنده ای سطحی نگر، خاله زنک و پر حرف به وسیله بازیگر در حال درد دل با تماشاگره. تماشای این نمایش به مصاحبتی گرم و صمیمی اما تهی و بی ثمر می مونه. به اعتقاد من ضعف دیگر نمایش نامه در دراماتورژی و فقدان پیچ داستانی بود که ادامه تماشا از نیمه اجراء رو بلاتوجیه و کسالت آور می کرد. نمایش نامه علارقم فراهم بودن شرایط با موفقیت از غرق شدن در فمینیسم می رهه اما گاهاً گرفتار مرد سنتی ایرانی-هراسی میشه.

با آگاهی از سبک مونولوگ این نمایش، نوع ارتباط بازیگر با تماشاگران رو مبتدی دیدم. خانم ادبی باید با ابتکار مانع از تبدیل شدن نمایش به "قصه گویی" (ایستادن تقریباً ثابت بازیگر روی صحنه و بازگویی داستان برای تماشاگران) می شدن. تعویض پرده ها هم با افزودن یک مورد لباس مثل شال و تور عروسی به بازیگر مبتدی بود.

بازی خانم رهنما در قالب امن همیشگی اش، بدون تغییر و نوآوری، روان، مسلط و باورپذیر بود.

چهره پردازی وجود نداشت و خانم رهنما با آرایش پیش از نمایش اجراء کردن.
به نظر نمی رسید موسیقی طراحی شده باشه و به آهنگ تأثیرگذار "هفته خاکستری" فرهاد اکتفا شده بود.
انتخاب آقای حسینی برای صدای فرهاد به جا بود. نقش او در فیلم "سوپر استار" به ذهن متبادر می شد.
طراحی صحنه کاملاً بی ارتباط با نمایش و از سر باز کنی بود و بیشتر با تالار کهن دیار و غرفه های باغ موزه هنر ایرانی هماهنگ بود تا نمایش.

سالن کهن دیار واقع در باغ موزه هنر ایرانی که با این نمایش افتتاح شده تقریباً از هر حیث غیراستاندارد است و بیشتر به تالار پذیرایی شبیه است تا سالن تئاتر. محل استقرار تماشاگران بدون شیب و صندلی ها اطراف میزهای غذاخوری و با فاصله زیاد از صحنه قرار گرفتن.

حضور طولانی و مکرر و احوال پرسی های خانم رهنما با تماشاگران پیش از شروع نمایش به فضاسازی و باورپذیری نمایش آسیب می زد و کاملاً غیرحرفه ای بود.

برخلاف تجربه دوستان تیوال، طبق وعده پذیرایی شایسته ای (شیرینی، انواع میوه و آب میوه) صورت گرفت.

در انتها خانم رهنما با بیان این که این نمایش رو برای دخترشون نوشتن، نمایش رو به او تقدیم کردن و آرزو کردن که هیچ وقت عاشق نشه!

حضور جناب مهندس مهرعلی زاده، شهرام ناظری و هومن سیدی جالب توجه بود.
بیتا نجاتی (tina2677)
آقای مصوری با شناختی که از خواندن نقدها و نظرات جنابعالی بعنوان یک مخاطب فهیم تئاتر از شما حاصل کردم ، از شما تعجب می کنم که چرا با اینهمه گفتگو که بین کاربران تیوال در خصوص عدم ارج نهادن به حقوق مخاطب ازسوی عوامل این تئاتر و تماشاخانه هایی از این دست (که البته فقط اسم تماشاخانه را یدک می کشند) باز به دیدن این نمایش رفتید.آیا انتظار دیگری جز این داشتید که تماشاچیان از اقوام و همراهان بازیگر و کارگردان باشند؟آیا بواقع تماشاچی جدی و علاقه مند هنر نمایش،برای چنین کارهایی اینهمه هزینه می پردازد؟
۰۲ شهریور ۱۳۹۲
احمد عزیز
زمانی میتوانیم برای کسی احترام قائل شویم که در کنار مردم بماند...نه اینکه برای حفظ منافع شخصی خود تغییر رنگ بدهد!!!
البته ایشان سیاست مدار نیستند و ما هم انتظاری نداریم که مایه نجات مردم باشند.
اما اگر از این دید (سیاسی) به قضیه نگاه میکنید کامل بنگرید که امثال رامین پرچمی به زندان هم رفتند اما سایرین به سرعت در سریالهای تلویزیونی هم دیده شدند...درود بر شما
۱۵ شهریور ۱۳۹۲
سلام، چطوری احمدجان؟
پارسال دوست، امسال آشنا.
هیچ راه تماسی ازت ندارم ها
۲۱ مهر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید