در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | وحید عمرانی درباره فیلم دهلیز: «دهلیز» فیلم خوش ساخت و خوش ترکیبی است. نمایی از چند روز زندگی خانواده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:16:41
«دهلیز» فیلم خوش ساخت و خوش ترکیبی است. نمایی از چند روز زندگی خانواده ای در شرایطی است که برزخی میان بودن و نبودن را برای یک زن، شوق ادامۀ حیات و دست و پا زدن ما بین امید و حرمان برای یک مرد، پیدا شدن حسی تازه و تعلقی نو و بی منتها برای کودکی قربانی شده را روایت می کند. ریسک استفاده از بازیگری که به بازی های کمدی در تلویزیون و سینما شهره است در چنین نقش جدی و سنگینی بالا بوده و مطمئناً به اعتماد بالای بهروز شعیبی به رضا عطاران بر می گردد که عطاران نیز به خوبی از خجالت این اعتماد به در آمده و نقشی متفاوت را با تمامی نقش هایش تا به کنون به نحو مطلوب و باور پذیری ارائه می دهد.
نقش مقابل وی؛ هانیه توسلی نیز برای بار اول است که به ایفای نقش یک مادر می پردازد و از این باب برای هر دو بازیگر محوری، این فیلم یک کار نو در حرفۀ بازیگریشان به شمار رفته و دریچه ای تازه را به روی آنان و مخاطبانشان گشوده است. بازیگر کودک این فیلم؛ محمدرضا شیرخانلو به نظر می رسد که تا حدی یک بازیگر غریزی است و از پس بروز حس های گوناگون از شیطنت گرفته تا امید و خواستن و ناراحتی و کلافگی برآمده است که این البته به بازی گرفتن خوب کارگردان و بازیگردان نیز مطمئناً مربوط است.
به نظر من نقطۀ اصلی عطف و قوت این فیلم، پایان بندی آن بود. پایانی که با درخواست انسانی که در آغاز راه قرار دارد از انسانی که در پایان آن قرار گرفته؛ یعنی یک کودک از یک کهنسال و عکس العمل های مربوط به آن شکل می گیرد. کودک با تمامی وجودش به پیرزن که مادر مقتول است می گوید که پدر من آدم بدی نیست، معلم است، برای من و نوۀ شما اسب چوبی درست کرده، فقط از روی عصبانیت کاری انجام داده و حالا بسیار پشیمان است. پدرم را ببخشید. و در پاسخ او در نمایی نسبتاً طولانی در یک مدیوم شات از پیرزن اشک او را می بینیم که فرو می چکد و این می تواند به منزلۀ بخشش باشد. با چنین پایان بندی هنرمندانه ای شاید نتوان این فیلم را دارای پایانی باز دانست؛ اما با این حال تا حدودی خماری پایان باز را نیز به مخاطب خود منتقل می سازد.