متاسفانه تا به حال کاری از آقای پسیانی ندیدم که برایم دلنشین باشد، ایشان بهترین سالن ها را اشغال می کنند و در سال چند نمایش اجرا می کنند آن وقت نمایشی مانند جایی میان خوک ها در صورت گذشتن از هفت خوان برای اجرا در جایی اجرا می شود که واقعا برایش کم است.
با تیکه بر تجربیاتم دیگر هیچ وقت به دیدن کارهای ایشان نخواهم رفت اما امیدوارم روزی بشنوم که کار قابل اعتنایی انجام داده اند تا حسم کمی بهتر شود از تبعیض حتی در فضای زیبای هنر.
چیزی که بیشتر به خاطرم مونده اینه که هر بار با گرد و خاکی که بلند میشد از خواب می پریدم
فارغ از همه نکات خوب و ضعف هایی که داشت دوستانی که ریه حساسی دارند به خودشون رحم کنند
خانم سیاسی عزیز، کاملاً با حرف شما موافقم.من هم قلباً امیدوارم شاهد روزی باشم که گروهای تئاتر نوپای ما که جداً کارهای ارزشمندی را روی صحنه می برند، مانند همان "جایی در میان خوکها" که سرکار فرمودید، از امکانات بهتری برای اجرای کار خود بهره مند شوند و تماشاچیان بیشتری از کار آنها استقبال کنند.
زنده باد امیرحسین ضیایی.دقیقا همین طوره که میگی.جوانهای هنرمند خوش ذوقمون در این عرصه که باهاشون برخورد هم داشتم،اونقدر متواضع و بی ادعان و پذیرای هر نقد و نظری از طرف مخاطب و پاسخگو البته.برخلاف خیلی هنرمندنما ها که امر بهشون مشتبه شده جز این آقایون کس دیگه ای نمیدونه تئاتر چیه و نمی تونه همچین شاهکاری خلق کنه.نمونه هاش زیادند متاسفانه در تئاتر امروز ما که دیگه اسم نمی برم.حالا به قول یکی از دوستان تصور کنید تماشاچی که برای اولین بار صرفا بخاطر اسم فلان بازیگر سرشناس میاد به دیدن نمایشی.مسلما با این آش شلم شوربایی که کارگردان محترم براشون تهیه دیده،برای همیشه از تئاتر رویگردان میشه.
در تایید نظرات دوستان،باعث بسی تاسفه که نمایشهایی مثل کاهنه های باکوس ویا جایی میان خوکها توسط جوانهای هنرمند و خوش ذوق تو فضاهای بدی اجرا میشه اونوقت این نمایش در چنین فضایی!!!!!!!!!!!!