یادم نیست آخرین مرتبهای که هنگام تماشای نمایشی قصد خفه کردن یک کارگردان را داشتهام اما استخوان در گلو و کارد به استخوان رسیده برای اینکه جامعهی تئاتری کشور را عزادار نکرده باشم سالن را حین اجرا ترک کردهام کی بوده؟
هرچند یاد گرفتهام هر قدر هم که یک کار بد باشد باز به احترام گروه تا انتها در سالن بمانم و از جایم تکان نخورم.
دیشب هم به حرمت دوست نازنین همراهم و البته آقای اسب که به قول جناب براتی در اولین حضور تئاتریاش فراتر از انتظار ظاهر شد تا به آخر در سالن نشستم و فقط هرازگاهی زیر لب غرغر کردم.
"عرق خورشید و اشک ماه" بد نه، افتضاح است.
نمایشی که کارگردان سعی کرده است ضعفها و نداشتن خلاقیتاش را با نور، موسیقی، صدا و طراحی صحنه پنهان کند. (آنهم چقدر ابتدایی و زشت. مقایسه
... دیدن ادامه ››
کنید با طراحی صحنه و نور و موسیقی همین کار اخیر جلال تهرانی؛ سیندرلا)
به دوستم گفتم بیست هزار تومان بیزبان دادیم که بیاییم خاکبازی یک مشت بچه را ببینیم.
بازی بازیگران، سرد، سردرگم، بی روح و فکر نشده بود. البته علیرضا خمسه خوب بود چون او اصلا بازی نمیکرد، فقط راه میرفت و به جایی در ابدیت خیره شده بود.
پسر کارگردان هم نمیدانم باز چه کار خوبی کرده بود که پدرش به عنوان جایزه یک نقشی هم به او داده بود. (کسی نمیداند تازگیها کنکور قبول نشده؟) با آن صدای بم و خفه و تودماغیاش و تپقهای پیدرپی و روی اعصابش، بهتر بود نقش یک درخت مهربان و البته خندان در سرزمینی وحشی و سرخپوست نشین را بازی میکرد.
آقای اسب را هم که گفتم خوب بود. (روی آقا بودنش تاکید دارم چون کارگردان هم تاکید داشت) میدانست از کجا حرکاتش را شروع کند، کی بایستد و کی گردن فراز کند و قدم بردارد. اصول ابتدایی بازیگری را خوب رعایت میکرد؛ انتظاری که من حداقل از رضا کیانیان داشتم.
و اما متن.
الله الله از این همه شعارگویی و فرهیخته مآبی و تکه پرانی و گنده نویسی! محمد چرمشیر بهعنوان نویسنده پیش از این مرا ناامید کرده بود اما با این متنش بیشتر به نظرم آمد قصد خودکشی داشته باشد.
تصور کنید یک نفر نویسندهی مناسبتی که فارسی را هم خوب نمیداند بیاید و از فرهنگ و جغرافیا و زبانی برای تو روایت کند که مترجمان نامداری چون نجف دریابندری، بهمن فرزانه، سروش حبیبی، مهدی سحابی و ... همهی داستانها و رمانهای طراز اول و حتا درجه دومش را ترجمه کرده و به بهترین نحوی در اختیارت گذاشته باشند. این کار تو پسر جان پیش از آنچه باعث خنده شود اسباب تمسخر و استهزای تورا فرا هم میآورد.
خلاصه اینکه چنانچه برای اعصاب و روان و وقت خودتان ارزش قائلید گول تبلیغات و اسم ستارههای سینما را نخورید. از ما گفتن.
عزت همه هنرمندان راستین مستدام!