در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد نراقی: من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها ، قا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:32:51
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها

، قامتم یه بستر نرم ...

یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ، یه نگین سبز خالص ،
توی انگشتر دریا ...

تا که یک روز تو رسیدی ، توی قلبم پا گذاشتی...!!! غصه های عاشقی رو
، تو وجودم جا گذاشتی...

زیر رگبار نگاهت ، دلم انگار زیرو رو شد ... دیدن ادامه ›› ، برای داشتن عشقت ، همه جونم
آرزو شد.

تا نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه ، ابر و باد و دریا گفتن ، حس
عاشقی همینه.

اومدی تو سرنوشتم ، بی بهونه پا گذاشتی ، اما تا قایقی اومد ، از منو دلم
گذشتی

رفتی با قایق عشقت ، سوی روشنی فردا ، منو دل اما
نشستیم ، چشم به راهت لب دریا...

دیگه رو خاک وجودم ، نه گلی هست نه درختی ، لحظه های بی تو بودن ،
می گذره اما به سختی!

دل تنها و غریبم ، داره این گوشه میمیره ، ولی حتی وقت مردن ، باز
سراغتو میگیره.....

میرسه روزی که دیگه ، قعر دریا میشه خونم ، اما تو
دریای عشقت ، باز یه گوشه ای می مونم....

از: جزیره ( سیاوش قمشی )