دلم نمیخواهد بگویم این نمایش را دوست نداشتم ولی چه کنم که این نمایش یک سقوط مطلق بود و چه قدر تلخ تر که عامل این سقوط کسی هست که بیشترین زحمت رو کشیده: پیمان معادی(که وقتی آخر نمایش میبینش چه فشاری روش بوده براش باید کلاه بردارید) ولی من مقصر را کارگردان می دونم ،چون قطعن او به بازیگر میگه لحنش چه جوری باشه،لباس پوشیدنش چه جوری باشه و اون دکور نا هماهنگ چه جوری باشه.معادی از اساس راه رو برای این نمایش اشتباه اومده نمیدونم چرا شاید چون زیادی جنتلمنه!من درک نمیکنم چرا باید صورت بازیگرا سفید باشه مثل دلقکا چرا باید کفشاشون براشون گشاد باشه و لخ لخ کنه باور کنید تو نمایشنامه ازین چیزا خبری نیست. دیگه اینکه سه ساعت مینشینیم و همه ازاون اول میفهمیم که نه این اون چیزی نیست که باید باشه و هی میگیم ازیه جایی به بعد درست میشه.سرابی که خیلی خوبه ولی پوتزو نیست یکیه تو مثل تآترای دیگرش چیز جدیدی رو نکرده. رضا بهبودی که استراگونه بهتره شاید چون کاراکترش آسونتره و سیار دشتی چیزی نداره ولی لاکی خیلی کلیدیه تو این نمایش ولی سیار دشتی فقط افتادن این نقش رو بهتر بازی میکنه و عمق این آدمو نشون نمیده .میگن بکت آبسورده میگن باید بیهودگی رو در وجودت حس کنی ولی مشکل این نمایش اینه که اصلن ازون اول ساختار نداره فرم نداره که مفاهیم درش بیان بشه از هیچ نوعیش حتی آبسوردش