در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
پیرو اعلام عزای عمومی، اجرای نمایشها از یکشنبه ۸ تا پایان پنجشنبه ۱۲ مهر لغو شد.
تیوال | A-L-I درباره نمایش موسیقی-نمایش ترانه‌های محلی: این نمایش یا در اصل این کنسرت واقعا این همه تعریف و تمجید نداشت برای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:33:13
این نمایش یا در اصل این کنسرت واقعا این همه تعریف و تمجید نداشت
برای دیدن این تئاتر لازم بود بیننده چند واحد پیش نیاز گذرانده باشد!
تسلط به زبان انگلیسی
تسلط به زبان و لحجه شمالی
تسلط به زبان و لحجه خراسانی
تسلط به زبان و لحجه........ بقیه موارد درون نمایش
خلاصه اگر تهرانی باشید فقط قسمت شیرازی را متوجه میشید
واقعا لازم بود ترجمه صحبت ها زیرنویس بشه

در مورد این که تازگیا تو سینما و تئاتر مد شده به مسائل بی تربیتی اشاره طنز بشه (که این به ... دیدن ادامه ›› نظرم ابداع رضا عطاران بود) خب کاری شیرین و طنز آمیزه واقعا. اما تو این مسئله یک حدود و مرزی باید رعایت بشه، چیزی که تو این نمایش اصلا رعایت نشد و این علاوه بر افراط در این نوع طنز، یک بی احترامی به تماشاگران خصوصا خانم ها است.

در مورد موسیقی من فقط قطعه مر جنگه و قطعه پایانی که جنوبی بود را دوست داشتم.
در بیشتر قطعات تنظیم کار مشکل داشت و صدای بعضی سازها یا خیلی کم بود یا خیلی بلند.
صدای خواننده های مرد که تو تمام قطعات بسیار بلند بود و صدای خانمی که از ویلچر رفت خواند که صدای بسیار زیبایی هم داشت نیز بلند بود (پس میشه به یقین رسید صدای میکروفون وسط که خواننده ها ایستاده میخواندند تنظیم نبود)

در مورد بازی ها هم غیر از علی سرابی بقیه متوسط بودند
و اینکه من نمیدونم چرا انقدر تند تند دیالوگها خوانده میشد؟ باز اگر با لحجه و زبان شهرستانی نبود میشد تحمل کرد اما با اون لهجه ها و نوع بازی ها واقعا اعصاب خورد کن بود
با تمام احترامی که برای شخص شما قائلم ولی باید بگم گاهی وقتا زبان احساس از مرزها عبور میکنه و نمیشه براش خط و مشی گذاشت. در راستای حرف شما می بایست هنر فقط به زبان فارسی برای قابل فهم و درک برای عموم باشد که اگر اینگونه است پس ما باید ریشه زبان ها و لهجه ها وگویش های ارزشمند سرزمین رو پاک کنیم.کمااینکه در این نمایش بجز قطعات موسیقی که اکثراً با زبان همان منطقه بود،اجرای نمایشها تقریباً با لهجه ی آشنا اجرا شد.
بطور مثال من که یک گیلانی هستم توانستم حتی با جنوبی ترین نقطه کشورم ارتباط برقرار کنم.و اصل مطلب رو درک کنم که مطمئناً هدف کار نیز این بوده. مهم آن ارتباط و همسو گرایی بود.
یا یه مثال دیگه مهمانی بود که همراه من اومده بود و ایشان سالها از اینجا دور بودند و حتی به زبان فارسی هم کاملاً مسلط نیستند ولی در خیلی از جاها میدیدم که غرق در کاره و با تک تک اپیزودها ارتباط برقرار کرد.و میگفت چقدر اون قسمت دردناک بود و به نظر من این یعنی گروه رسالت خودش رو با وجود کم و کاستی هایی به نقطه ی خیلی خوبی رسانده.
پر حرفیه منو ببخشید.
۲۵ مرداد ۱۳۹۳
ممنون جناب دانش
بله شما درست میگین اما منظور یکیست و من دوست دارم به محتوای صحبتم توجه بشه.
بله دیدم ولی الگوی ما که نباید کمدی های غربی باشه!
در کل ناراحتی من بیشتر از اون کلمه ای بود که بهش اشاره کردم. توضیحی راجبش دارین؟
۲۷ مرداد ۱۳۹۳
اول بگم که در حالت کلی با فحش مخالفم ولی در همه جوامع من جمله جامعه ما ملت به همدیگه در شرایظ مختلف فحش میدن ...عصبانیت و خشم و دعوا به جای خود حتی هنگام تعریف هم مثلا میگن "بی پدر عجب دس فرمونی داره...یا ک... خیلی باهوشه و..." و طبعا نمایش یا فیلمی که بخواد روایتگر این جوامع باشه باید برای بازنمایی چنین موقعیتهایی وفادار به واقعیت(چه دوستش داشته باشیم و چه نه) باشه در سینما که متاسفانه بخاطر ممیزی شدید دست سینماگرها بستست و به همین دلیل شاید باشه که نممیشه بعضی از اقشار و طبقات اجتماعی رو تو سینمای جدیدمون دید اما در تاتر بدلیل مخاطب محدود و کنترل شده کمی ممیزی متر اعمال میشه چون تماشاگر تاتر مثل ماها قبلا تو جامعه خواسته یا ناخواسته خیلی بدتر از اون حرفها رو شنیده و در مورد افراد کم سن تر بزرگترهاشون باید با اگاهی از همه جوانب تصمیم بگیره که کار رو ببینه یا نه(هر چند که بحث دیگه ای هست اما دور نگه داشتن راه کار نیست
۲۸ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید