سلام
امیدوارم اگر دارید این پیام رو میخونید کار رو دیده باشید و اگر هنوز نگاه نکردین میتونم بگم امشب بلیط بخرید ولى مابقى نظر رو نخونید !
این تئاتر جزو معدود تئاتر هایى بود که توى زندگیم دلچسب بود یعنى یه جورى دلچسب که براى من مخاطب اونقدرى جذابیت داشت و براى وقت و ذهنم ارزش قائل بود که وجود کوچیک ترین چیزى ایجاد سوال میکرد ! سالها بود بعد از دیدن کارى تا چند ساعت بعدش بهش فکر نکرده بودم ! جالبه بگم این اولین کامنت من در تیوال هست
با ساده ترین نماد ها ، فرق بیدارى و رویا رو نشون دادید !
با ساده ترین دید تصویرات ذهن یک ادم نابینا رو با ادیت سبز و تصویرى که توى ذهنش مى ساخت و دوربینى به معنا دوربین وجود نداشت رو به ما منتقل کردید !
و با یه تعویض لباس و یک دیالوگ"چرا لباس خواب پوشیدى ، الان که وقت خواب نیست" ما رو بردین توى رویاى اون دختر بر عکس اینکه اول ببینیم میخوابه بعد میریم توى رویا با بازیا با نور با یکمى چیدن مفهوم رو رسوندین!
تفاوت رنگ دست دختر و تصور خیالى کشتن شوهرش ولى عاجزانه نیازمند بودنش
... دیدن ادامه ››
رو با بوى خون که فریک اون دختر بود با تفاوت رنگ دست و بازى که فکر میکردى یه تیک عصبى باز هم یه مفهوم داشت
نبودن چیزى از وسایل در واقعیت چرا که اون دختر نابیناست ولى در تصورات هر چیزى حجم و جسمى داره !!!
واقعاااااا واوووو واقعا ماشالله به این تیم امیدوارم روز افزون بترکونید