روایت سفر سه روزه چند خانواده که برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور می روند ، بهانه برای رفتن به این سفر بازگشت کوتاه مدت دوست قدیمی شان احمد از آلمان است ، در این سفز سپیده ، الی… را که معلم مهد کودک دخترش است دعوت کرده تا شاید زمینه ساز آشنایی او با احمد شود.اما ناپدید شدن الی… در روز دوم سفر به همه سرخوشی ها رنگ دیگری میدهد…
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
قشنگ بود واقعیت خیلی از پسرهای ایران هست که نمیتوانند پول به اندازه نیاز دربیارن ، قلدر نیستند و در نتیجه کافیه زنشون یک کم خوشگل باشه و بعدش داستان جدایی شروع میشود مخصوصا با مردان امروز تهران که واقع بین بخواهیم باشیم خیلی هاشون در سفرها با زنان متاهل مشکلی ندارند اگر نخواهیم واقعیت ها را پنهان کنیم، اینجاست که پسرک میفهمد دل بستن بر سیاهی که دل دارد بهتر از زیبایی است که دل ندارد