نمایش ناتوانی نویسنده، کارگردان و بازیگران!
بی بدن برخلاف اسم وهم اور و تبلیغات گسترده خود یک نمایش ناامیدکننده از تمامی عوامل خود بنظر میرسد.
داستان مانند خورشتی جا نیوفتاده است که اب و روغنش از هم سواست و مخاطب نمیداند قهرمان این داستان هزار راوی کیست، دیالوگ ها تکراریست و توان ایجاد لحظات دراماتیک را ندارد.
کارگردان عملا در بازی گرفتن از بازیگران نامی اثر شکست خورده و بازی الناز شاکر دوست تصنعی ست و توی ذوق میزند. البته شاکردوست در این اندازه بد بودن تنها نیست و صحنه گریه امیخته با رقص سروش صحت دست کمی از بازی های درجه چند اینستاگرامی ندارد. کار تا جایی پیش میرود که پژمان همیشه درخشان هم دچار غلو و تکرار میشود و نه تنها حس بد من فیلم را القا نمیکند نبلکه حتی نمیتواند پدری دلسوز و جلادی خونسرد را به درستی روایت کند.
در انتها صدای شکسته چاووشی و بازی درست و به اندازه نوید پور فرج هم نمیتواند بی بدن را از یک ((فیلم بد)) بودن نجات دهد.
گرچه داستان این فیلم (ماجرای غزاله و آرمان) از ابتدا مشخص بود ولی شخصیت پردازی، بازیها و شیوه روایت به قدری خوب بود که واقعا از تماشای این فیلم لذت بردم. ریتم فیلم تند و کشش فیلم تا آخرین لحظاتش ادامه داشت. در کل فیلمیه که ارزش تماشا رو داره، به ویژه اگه به فیلمای اجتماعی و درام علاقه مندین.