"رخدادی در امتداد تن هایی و تن بودگی "
داستانی فراتر از بوم و رنگ و آغشتگی ..
طعنه های آشکار و نهان در هیأت ِتن بودگی
داستانی از تار و پود و بافته ، از درهم آمیختگی ِتن و پارچه ...
داستانی از گذر ِزمان در انزوای ِتن_هایی ، درشیدایی و شور بختی ...
داستان مردمانی رخنه در فرهنگ ، در دیوارهایی با چوب رختی های آویخته پیراهن ...
داستان زندگی ، مردگی، فروریختن ، تن بارگی ...
داستانی بیرون از قاب و تصویر و خیال
امتدادش تا جاودانگی
داستان ترک و طرد و رفتن ست
... دیدن ادامه ››
داستان ِورای ظاهر را دیدن ست
داستان ِتن_ها ، داستان ِانسان هایی هرکجای این دنیای خاکی
شاید رفته اند ،شاید هنوز هم
امانشانه هایشان همچنان باقی ست ...
نقاشی های مجتبی تاجیک، فصلی از زندگی ست با زمان و مکانی در سراسر تاریخ ..
باهر تابلو داستانش می دود ، دستت را میگیرد و باخود می برد ...
سلول های حافظه در ابعاد ِهر پیراهن وجامه ، مملو از هزاران خاطره
اتفاقی که جایی شروع شده اما مهم این ست ؛ هنوز تمام نشده ... نه تا وقتی جامه هنوز هم بر چوب رختی ِخود آویخته ،هنوز هم تعلقی اورا سرپا نگاه داشته
انتظار، وجه ِبی واسطه ی هر اثر ... انتظاری یأس آلود ، فاصله ای عمیق ، با وجود نزدیکی اما پس زننده ، رنگ ها با بیشترین تاثیر ، آشنا ولی ،جدا افتاده
جامگان ، هرچند مستعمل و از رنگ و رو افتاده، نوید جریان ِزندگی ست ...آنچه براو گذشته و آنچه دست به دست خواهد چرخید تا فرسایش
و بازهم امتداد ِزندگی ...
تابلو های هنرمند گرامی تاجیک ، مسحور کننده ... گویی ترکیبی ست از خلاقیت او و بی مرزی ِببینده
نمیشود وارد هر اثر نشد ... در چین و تای پارچه ها نفوذ نکرد ، نمیشود هر پیراهن را ، روبروی آئینه ،امتحان نکرد ..
جامگانی استعاره ازخود آدمی ... شاید همان پوست و مو و کالبد ِمرئی ...رها شده ،تک افتاده ..
راستی هم چقدر هر لباس ، شبیه خود ِآدمی ست
با پیکری و روحی و روانی ... و صداهایی که وقتی خوب تماشایشان کنی ، می شنوی و رخدادهایی که می بینی
لذت دیدن این آثار قابل توصیف نیست
چه خوب ازاین حادثه سهمی داشتیم ...
نیلوفرثانی
10/7