حیف زود تموم شد.حیف دیر دیدمش، دیگه وقتی نمونده برای دیدن دوباره اش...
با اینکه مدت اجرا یک ساعت هم نبود اما آنچنان فرو رفته بودم تو قصه که وقتی نورها روشن شد ، جا خوردم که تموم شد.هیچ چیز پیچیده نبود.بازی ها، طراحی صحنه، نمایشنامه.یه داستان ساده و شاید تکراری و این روایت بود که برای من تماشاگر فضای متفاوتی ساخت و البته لذت بخش. و مسلمن برای من لذت بخش تر بود چون به نکاتی اشاره شد که من درگیرش بودم و هستم...
کاش وقتی می رسیدیم این پایین فراموش نمی کردیم. لا اقل بو ها رو...
خیلی خوشحالم که دیدمش.ممنون خانوم کارگردان:)
میشه بگین تا چه ساعتی طول می کشه؟
بهرام رادان تو "پل چوبی" میگه: عشق یعنی حالت خوب باشه!
من در مورد "این لحظه را جایی دیده ام" میگم: عشق یعنی حالت خوب بشه!
عشق یعنی تئاتر... ی تئاتر خوب :-)
ممنون از تمام عوامل ب خاطر این حس خوب...
ک البته با گم کردن ی دوست و جا موندن ی تشکر،ناتمام موند (نقطه ندارد)