روزی روزگاری جایی توی این دیر مکافات، همای سعادت بالهاشو باز کرد و قصهی عشق ساز کرد.
به یه مکتب خونه رسید، نظر کرد.
رو شونهی لیلی نشست، مجنونو در به در کرد.
اما...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام
یک اجرای موزیکال ، عاشقانه و به یاد ماندنی با راوی گری آقای کاکاوند عزیز . که چقدر حضورشون بر ارزش این نمایش افزودند .
فقط یک نکته ای لازم به بیان است ، صدای موسیقی نسبت به صدای خوانندگان و شعر ها بلندتر است و حدود 60 درصد شعر ها نامفهوم به گوش می رسند . اگر کسی شهر ها رو از قبل نخونده باشه یا نشنیده باشه ، اصلا متوجه متن عالی و صدای خوانندگان نمی شود.
حتما دیدن این نمایش را پیشنهاد می کنم .
خداقوت به همه ی دست اندرکاران ، بازیگران و خوانندگان ....
با درود بی پایان بر گروه نمایش مجنون آنِ لیلی و آقای پیمان خازنی گرامی
نمایش بسیار مناسبی بود به ویژه پرداختن به ادبیات غنی کشورمان در این نمایش کار بسیار زیبایی بود ، بازی جناب تفتی و خانم فیروزی که در ادامهٔ لیلی بودن کافه عاشقی در اینجا هم بسیار خوب از پس نقش لیلی بر آمدند ، راوی گری استاد کاکاوند خوش بیان هم به جذابیت کار میافزود ، تنها یک نکته را باید گوشزد کنم که صدای جناب تفتی گاهی به ما که در دو طرف جایگاه اصلی نشسته بودیم کمتر میرسید و یک پیشنهاد داشتم برای ترانه های این نمایش همانند چشم جادوی کافه عاشقی ، ترانهٔ من از این درد رو هم میتونید به صورت کامل تبدیل به ام پی ۳ کنید و نشرش بدید چون بسیار زیبا و اثر گذار بود…
با سپاس از گروه طراحی صحنه و لباس این نمایش.