در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مخاطب خاص
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:37:51
۰۷ مهر تا ۱۰ آبان ۱۳۹۲
۱۷:۳۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۷,۰۰۰ تومان

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
میل توامان به بیهودگی و جاودانگی...
کار بی نقصی نبود اما ایده بی نظیری داشت. زندگی پر فراز و نشیب حمید سمندریان می تونه بستر مناسبی برای نوشتن نماینامه های نو و جدید باشه
manimoon و پرستو جمشیدی این را خواندند
مصطفی بیگ محمدی و امیر مسعود این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقش آفرینی: بده بستان 3 بازیگر اصلی کار تا حد زیادی به بار نشسته بود. به شخصه جواد نمکی در نقش "حمید لبخنده" رو بیش از سایرین پسندیدم. بخصوص میمیک ها و دیالوگ های بی صدا(بخصوص صحنه جا زدن خودش به جای سمندریان و آلمانی حرف زدن و ...)ش خیلی به دلم نشست.
رضا مولایی در نقش "حمید سمندریان" به جز معدود فراموشی هایی که داشت، کمی یکنواخت بازی می کرد و واکنش های بعضا یکسانی رو در موقعیت های مختلف بروز می داد (مثلادست کشیدن مدام به سر و صورت) البته قطعا مقدار زیادی از این یکنواختی به خود نمایشنامه و نقش سمندریان بر می گشت و بر گردن ایشان نبود.

نمایشنامه: اینکه بازه ای از زندگی فردی "موثر" (توصیف جواد نمکی به نقش "حمید لبخنده" از سمندریان) در عرصه نمایش سوژه یک نمایش شود به خودی خود کنجکاوی برانگیز است و باید به عنوان منبع جدیدی از سوژه به فال نیک گرفت. انتخاب مدیوم تئاتر محیطی هم که بالطبع شیوه "فاصله گذاری" را در پی خواهد داشت، برای این نمایش کاملا هوشمندانه و بجا بود. اما شاید می شد با کم کردن تاکید در نیمه اول بر "نمایش در نمایش" بودنِ نمایش و طنازی مشدد با اینکه متن "میثاق" اصلی ماست و اینکه این"گفته" ها خود همه "نوشته" شده، از طراوت ایده نکاست. همچنین می شد از پتانسیلها و امکاناتی که این مدیوم ذاتا داراست (مثلا شرکت فعالتر مخاطب و خلق لحظه های بداهه) استفاده بیشتری کرد.
بستر داستانی اثر که توصیف اتمسفر رستوران و ایجاد تصویر ذهنی در مخاطب بود، به درستی انجام شده بود. داستانهای شیرینی که بخصوص حول محور حساب ... دیدن ادامه ›› کردن صورت حساب ها نقل شد هم جذاب بود و هم کارآمد در امر تکمیل کردن تصویر ذهنی.
شخصیت های "حمید لبخنده" و "احمد آقالو" به اندازه و بجا و شیرین پرداخته شده بودند. فقط تکرار شوخی پیدا کردن اسم کامل آشنایان سمندریان از روی اسم کوچکشان از شیرینی شوخی می کاست.
نقش "حمید سمندریان" بیش از "اندازه ی مناسب" فحش می داد.(هنوز چرایی فحش به شخص خبرنگار و شوک ناشی از آن در من مانده) البت منظور من نه اندازه اخلاقی که "دراماتیک" است. بدیهی است که خیلی مواقع برای خلق لحظات دراماتیک باید واقعیت به نفع دراماتیزه شدن اثر "قلب" شود. همچنین در سایر ابعاد این شخصیت نیز (اعم از لحن بیان، تیک ها و واکنش ها به سایر شخصیتها) یکنواختی زیادی دیده می شد.
شوخی دیرحاضر شدن غذا و اعلام های مدیر رستوران ("حمید لبخنده") به رغم تکرار شیرین بود.
تنها نکته آزاردهنده شاید صدای سهمگین و پیاپی برخورد سینی با کف آشپزخانه رستوران مذکور بود که گویا به شخصیت "محمد" که فاقد حضور تصویری بود، حضوری صوتی می بخشید.

لحظه ی منتخب: میمیک جواد نمکی وقتی که "احمد آقالو" می گه: "بت سازی نکنیم"!
دیالوگ منتخب: واقعا سخته که بین "هفت تومن و سیر داستانی!؟" ، "بخون عطارم خوبه.....یه تلاشایی کرده" و دیالوگ مربوط به "ابرهیم ادهم"، یکی رو انتخاب کنم.

ممنون از هوشمندی و ذوق ورزی نویسنده و کارگردان اثر و تلاش های به ثمر نشسته ی گروه بازیگری.

پ.ن: بانو هدیه تهرانی هم امروز به تماشای این اثر نشستند.