بدی نبود؛ لذت بردم. ولی خب به جای عمیقی از روحم نرسید. در سطح بازیای درآورد و چیزهای کوچک و بچهگانهای رو قلقلک داد. حرکات جمعی جالب و ریتم خوبی داره کار.
حتی یک لحظه ی نمایشی، جذاب یا دراماتیک وجود نداشت.
لطفا اگر ضرورتی ندارید تئاتر نسازید.
نمایش رو بخاطر متنش دیدم
و خب بهترین بخش کار هم همین انتخاب مناسب اثر برشت بود.
نقطه قوت دیگه ی نمایش بازیگر زن نقش اول بود و فاصله گذاری رعایت شده ی برشتی که تو طول نمایش به چشم. میخورد هرچند میشد با طرتفت و. کیفیت بهتری باشه
بدترین قسمت اجرا هم بازی دو بازیگر زن دیگه بود متاسفانه.
در کل دیدنش خالی از لطف نبود
موضوع و گفتگوهای آشنایی داره برای ما
تعریف و تمجید زیاد گفته شده
من بعنوان مخاطبی متاثر به همین بسنده میکنم که
ممنونم که هستید و هنر نمایش رو زنده نگه میدارید.
نقطه قوت نمایش بازی علی جهانجونیا بود و صد البته متنی از استاد بیضایی:) که جدا از همه تشکراتی که باید بخاطر برپایی تئاتر ازین تیم کنم قدران این موضوعم که کار استاد رو به دیدهی ما رسوندن.
هم خیلی کمدی هم همونطور که مدنظر بود پوچ و بیمعنی و مناسب زمانه
فقط اگه کمی روی موزیک و حرکات دستهجمعی و بازی نقش سوم بیشتر کار میشد در خور تر بود.
ارسطو تراژدی رو نوع برتر نمایشه میدونه چون باعث تزکیهی نفس میشه. برای ما البته زندگی و آدمها و مفاهیم خیلی پیچیدهتر ازونن که بشه تراژدیِ تنها رو در داستانی پیدا کرد. ولی من بعنوان فرزند قرن بیست و یک ، تنها چند لحظه از تماشا و شنیدن این نمایش برام کافی بود تا اشک بریزم و بلرزم. در طول اثر صدای خنده زیاد بلند میشد از تماشاگرا، چون نمایش بامزهای بود، منم خندیدم و کنارش خشمگین شدم، به وجد اومدم و خیلی احساسهای دیگه رو تجربه کردم
و البته فکر کردم. روند گفتگو و نتیجهگیری که بین دیالوگها و درنهایت مونولوگهای شخصیتها وجود داره کاملا قبول کردنی بود برام.
بینهایت از همهی کسایی که توی برپایی این نمایش شرکت داشتن ممنونم. چون برای من نوجوون که سفر کردم برای تئاتر همین یک اجرا هم که نصیبم شد میتونه نقطهی عطفی باشه توی زندگیم.
موفقط و سرزنده باشین