به دور از هرگونه غلو میتوان این کار را یک اثر استاندارد دید که در لابلای این ساختار و اصول استاندارد خشتی از هنر و احساسات بکر بازیگران جریان دارد.
یک دکور نه چندان پیچیده اما اصولی صحنه را تماشایی تر کرده . نمایشنامه به دلیل ساختار مدرنش ناخودآگاه پیچیدگی و راز آلودگی را به همراه خودش دارد و با این میزان از راز آلودگی کار بسیار دشواریست که موضوع به شکلی روایت بشود که تماشاچی خسته نشود و کسب این موفقیت ریشه در بازی به اندازه و اصولی بازیگران و کارگردانی درست فراز جان غلامی دارد . همگی خسته نباشید.
فضای نمایش به دو نیم قابل تقسیم است ، اما بیننده را از فضا دور نمیکند و این بسیار عالی است .
نقطه ی قوت این اثر ، شعر های فوق العاده اش با آواز میثم اکبری و آهنگ سازی پیمان خازنی است .
خسته نباشید به تمامی دست اندرکاران «کافه عاشقی»