پنج شنبه 31 اردیبهشت 1394 10:09 شماره خبر : 3305772 ارسال به دوست نسخه قابل چاپ نقد هفتگی تئاتر/ «خانه آقای کرمی»؛ شکاف میان نسلها و تحقق نیافتن زندگی به سبک ایرانی %c2%ab%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%87-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%b1%d9%85%db%8c%c2%bb%d8%9b-%d8%b4%da%a9%d8%a7%d9%81-%d9%85%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%b3%d9%84%e2%80%8c%d9%87%d8%a7-%d9%88-%d8%aa%d8%ad%d9%82%d9%82-%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%81%d8%aa%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b3%d8%a8%da%a9-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c گروه هنر: عصبیت موجود میان اعضای خانواده در نمایش «خانه آقای کرمی» به نوعی نیرو و هم ظرفیت شخصیتهای این نمایش را مصروف به خنثیکردن موضع قهری و سلبی تک تک آنها میکند، در چنین فضا و شرایطی آن چیزی که تحقق نمییابد به کارگیری نیروی تعقل و تفکر و یافتن راهی برای سلامت روانی و جسمی اعضای خانواده است.
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، «خانه آقای کرمی» عنوان نمایشی به نویسندگی و کارگردانی امیر اخوین است که در سالن نمایشی تئاتر باران به روی صحنه میرود، نمایشی که با وجود دارا بودن ساختاری ساده و واقعگرا که دربردارنده زندگی یک خانواده ایرانی است و البته استفاده از زبانی آشنا و روان، درونمایهای دارد که میتوان آن را در راستای معضلات موجود بر سر راه تحقق زندگی به سبک ایرانی و اسلامی تأویل و تفسیر کرد.
کشمکش دراماتیک موجود در این نمایش همچون سایر آثار نمایشی که به هر حال باید وجود داشته باشد تا سیر داستانی آن طی شود، به موضوعی آشنا و دیرینه و آن هم تقابل سنت و مدرنیته اشاره دارد، مسئله ای که این روزها سیری فزاینده و پرسرعت گرفته است و تنها نمی توان مصداق آن را در میان نسل فرزندان امروز ایرانی با نسل پیشتر آنها یعنی والدینشان جستجو کرد بلکه ممکن است این مسئله حتی در میان افراد برآمده از یک نسل اجتماعی به سبب رویارویی و یا عدم رویارویی آنها با مظاهر مدرنیته نیز اتفاق افتد.
با این وجود «خانه آقای کرمی» چالش میان دو نسل متفاوت از انسان ایرانی را مورد بررسی قرار می دهد، نسلی که همچنان
... دیدن ادامه ››
پایبند به برخی اصول و موازین سنتی زندگی ایرانی است و نسلی جدیدتر که حتی اگر خواستار و قائل به پیروی از زندگی سنتی پدر و مادر خود باشد اما اجتماع بیرون این اجازه را به آنها نمیدهد.
نسل جوان و نوی نمایش «خانه آقای کرمی» که در اصل بازتاب آن چیزی است که به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی در جامعه شاهد آن هستیم بیشتر از اینکه معطل این نکته باشد که باید چه رسم و سنتی را برای تداوم زندگی خود انتخاب کند، در گیر ودار تناقضی است که میان روابط خانوادگی خود با آنچه در بیرون از خانه جاری است قرار دارد.
نسل جدید اجتماع ایرانی که «خانه آقای کرمی» به آن پرداختی هرچند محدود و در حد بضاعت و اقتضائات نمایشی دارد بر مرکب جامعه مدرن زده و نه مدرن خارج از خانه خود سوار است و از آنجا که سرعت ویژگی این اجتماع است لذا فاصله ای میان آرزوها و امیال خود با تحقق یافتن آنها نمیبیند، آنها را منطبق با همه دانسته و لذا صبر و قراری برای رسیدن به هدف بر منوال طبیعی خود ندارد و این در حالیست که نسل پیشتر یعنی والدین با وجود آنکه همچنان در معذوراتی قرار دارند و زندگی راحتی را سپری نمی کنند اما راضی و قانع به این شیوه زندگی هستند و لذا برنمیتابند آنچه که به قول خود سالیان سال به خون دل آن را کسب کرده اند،فرزندانشان متوقع باشند که باید یک شبه به همه آنها دست یابند.
خانواده نمایش«خانه آقای کرمی» را چهار فرد تشکیل می دهند، پدر؛ علیاکبرخان، مادر؛ عشرت، پسر بزرگتر؛ مجید و پسر کوچکتر؛ مجتبی که از این نام متنفر است و نام کیکاوس را برای خود برگزیده است و دوست دارد همه او را به این نام صدا کنند که این خود زمینه را برای برخی تنشهای نمایشی فراهم میآورد.
علیاکبرخان؛ آشپز بوده و بسیار وسواسی است و به هر بهانه ای قصد استحمام می کند و توقع دارد در این راه همه اعضای خانواده به او خدمترسانی کنند، قانع است و با وجود زندگی نه چندان مناسبی و محقرانهای که دارد راضی نیست باغ و زمین هی آبا و اجدادیش را برای سر و سامان دادن به زندگی و آینده فرزندانش به فروش برساند، سنت پدرسالاری را در خانواده با وجود آنکه دیگر دوره این فرهنگهای روابط خانوادگی به سر آمده باب کرده است و مثلاً در شرایطی که همه از گرمای هوا عاجزند او با هر بار خروج از حمام، به همه اعضای خانواده فشار تحمیل میکند که بخاری را روشن کنند.
عشرت؛ زن میانسال و رنج کشیدهای است که همچون همه زنهای سنتی ایرانی تصور میکند صلاح فرزندانش را بهتر از هر کس دیگری میداند، در برابر انتخاب همسر از سوی فرزند بزرگش مجید موضعی منفی دارد و عروسش را هم کفو خانواده نمیداند، در چنین شرایطی اگر همچون آنچه که در نمایش شاهد آن هستیم وضع حمل عروس منجر به تولد نوزادی ناقصالخلقه شود که سرکوفتهای مادرشوهر فزونی مییابد و این مسئله را نیز به حساب پیشبینیهای خود در مورد این وصلت ناجور میگذارد که البته این توهمی بیش نیست و عشرت نیز به تقلید از یک شیوه نادرست پا جای مادرشوهر خود گذاشته است که روزگاری همین موضع منفی را نسبت به عشرت داشته است.
مجید؛ پسر بزرگ خانواده که همچون همه پسران ایرانی سر به عصیان گذاشته و قائل به فروپاشی هیمنه پدر خود است، مجید از جمله نسلی از جامعه ایرانی است که تصور میکند حقش پایمال شده و همچنان خود را محق و سهمخواه میداند. برای شکسته شدن قوانین سنتی خانواده تن به ازدواجی میدهد که مادر اعتقاد دارد ازدواجی نامیمون است اما او برای اثبات خودسری و یکهتازی خود چنین وضعیتی را به خانواده تحمیل میکند، زبان مجید زبان تهدید همانند نسلی است که به دلیل بیتوجهی والدین به خواستههای مشروعشان سرخورده شده و عقدههای روانی دارد، آنقدر برآورده نشده که تبدیل به مطامع نامشروع شده است و دیگر افسارگسیخته، قانونگریز به راه نادرست خود ادامه میدهد.
مجتبی؛ پسر کوچک خانواده که در امیال و توهمات ذهنی خود غوطهور است، در نگاه او جامعه آرمانی وجود ندارد، جامعه آرمانی را خود انسان باید بیافریند و تصور میکند که توانایی تغییر ماهیت جامعه را دارا باشد، او این تغییر را از نام خود آغاز میکند، نامی که پدر سنتیش آن را برگرفته از نام پدربزرگ مرحومش اختیار کرده است، مجتبی هنوز نسبت به مشی و روش پدر و انحصارطلبی مادر که همه چیز را مملوک خود میبیند طاغی نشده و تنها اعتراضش را نسبت به این رویه در تغییر نام خود ابراز میکند، این تلنگری است بر مخاطب که او ظرفیت بالایی برای هنجارگریزی دارد و اگر خواستههایش برآورده نشود عصیان او از مجید در آینده و دردسرآفرینی برای خانواده بیشتر خواهد بود.
«خانه آقای کرمی» بنا به رسالت هنرمند که تنها طراح مسئله است و نه حلال آن به طرح مسئلهای ظریف میپردازد، جریانی نابهنجار که از لایههای زیرین جامعه رشد و نضج پیدا میکند و در ابتدا چندان بغرنج نیست و میتوان با توسل به حربههایی آن را در نطفه خفه کرد اما در آینده در جریان تداوم این خفقان تبعات منفی دربردارد که حاصل عقدهگشایی نسلی در جامعه است که نتوانستهاند حرف خود را با محارم خود در میان بگذارند.
عصبیت حاکم بر خانوادهای که هر یک از اعضای آن با جهان بینی متفاوتی به دنیای پیرامون خود می نگرند موجب میشود که تمام توان و نیروی موجود در نهاد آنها صرف خنثی ساختن هجمههای روانی طرف مقابل شود و این نیرو صرف اموری مناسب و مساعد که تقویت ارکان خانواده ایرانی را در راه رسیدن به سعادت موجب خواهد شد، نشود.