در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایش کاسپار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:08:04
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
((دفاع پتر هانتکه از قصاب بالکان را چگونه تفسیر کنیم؟))
حقیقت حقیر یا خیانت به حقیقت؟
در تمام این مدت که درگیر خواندن نمایش کاسپار و تفسیر و تاویل های فلسفی و پیشرو از این کار و خالق مدرنیست اتریشی اش بودم؛ متاسفانه همزمان حس ناخوشایندی هم با من همراه بود .. حس نفرت وخشم و تاسف .....دوباره درگیر پرسش غامض و پیچیده ای شدم که شاید در برابر همه ی درک و عمق و فلسفه و نگاه نمایشنامه نویس نوجوی ما قرار می گیرد!
به راستی قرار است رسالت اندیشه ورزی و تولید فکر و خرد انتقادی در نهایت منتج به چه چیزی شود؟ آیا نتیجه نباید پراتیک انضمامی برای زیست کامیاب ومتمدن بشر معاصر باشد؟ وظیفه و مسولیت اخلاقی ما و هنرمندان و اندیشه ورزان در قبال جنایت و ظلم که واقعیات کثیف و ملموس سفسطه ناپذیری هم هستند ،چیست؟
پتر هانتکه ، از اسلابودان میلوشویچ،دولتمرد سابق صرب که در دادگاه جنایت های جنگی متهم به نسل کشی و جنایت علیه بشریت بود حمایت کرده است. میلوشویچ حتی از هانتکه خواسته بود به عنوان شاهد به نفع اش در دادگاه جنگی حضور یابد که البته هانتکه نمی پذیرد.هانتکه در سال 2006 در مراسم خاکسپاری در برابر جمعیتی بیش از 20هزار نفر حاضر شد و در رثای مسول مستقیم قتل ها و تجاوزها و جنایتهای رفته بر هزاران انسان ،سخن راند و جهان را به ندیدن این آدم محکوم کرد! در همان زمان نامزد جایزه ای ادبی در آلمان شده بود که داوران از دادن جایزه به او منصرف شدند.در سال 2014هانتکه برنده جایزه بین المللی ایبسن شد . انجمن ... دیدن ادامه ›› قلم نروژ این اقدام را محکوم کرد. برخی اعطای جایزه را به او توهین دانسته اند. دادن جایزه ایبسن به هانتکه را با اعطای جایزه امانویل کانت به گوبلز(وزیر تبلیغات نازی ها) مقایسه کرده اند ! البته برخی هم او را شایسته جایزه نوبل ادبی می دانند!
هایدگر روباره صفت!!!
شاید کاملا تصادفی باشد که به دلیل تفسیر زبانی در کاسپار، با نام و آرا مارتین هایدگر هم در تفاسیر مربوط به این نمایش مواجه شویم.. و همزمان حس ناخوشایندی داشته باشیم.
هایدگر بزرگترین فیلسوف قرن بیستم شمرده می شود و تاثیر آرایش بر طیف گسترده ای نحله های فکری متفاوت انکار ناپذیر است.او عضو حزب نازی شد و از هیتلر طرفداری کرد و بسیاری از شاگردانش را که نام های بزرگی در فلسفه ی معاصر هستند و البته بسیار دیگری را حتی تا هم اکنون حیرت زده کرد. فقط یک بار در مصاحبه ای گفته عضویت در حزب نازی بزرگترین اشتباه زندگی اش بوده اما هرگز از این بابت عذرخواهی نکرده و درباره اش سکوت دهشتباری داشته است. شماری از اندیشمندان از جمله آدورنو فلسفه ی هایدگر را تا بن فاشیستی دانسته اند اما در مقابل برخی معتقدند اثر چندانی از فاشیسم نمی توان در آثار هایدگر یافت وباید بدون قضاوت و با گشودگی و تسلیم به خوانش و ادراک آثارش رفت.اگر انتخاب خالق کتاب "هستی و زمان" در زیست شخصی و سیاسی اش، عضویت در حزب فاشیستی هیتلر باشد نباید فلسفه اش را به زباله دانی سپرد؟
این سوالات رنج آور و دردناک است که مسولیت اخلاقی انسان را ذیل پراتیک زیستی او به پرسش می گیرد و ظاهرا پاسخی برایش وجود ندارد! افسوس.. آیا حقیقت ، درِ دوطرفه است؟ آیا این پرسش ها بر اضطراب دایمی انسان ها و سرنوشت مسدودشان دلالت ندارد؟ آیا با وجود انتخاب های عینی در زیست اندیشمندان و هنرمندان اینچنینی باید به آینده ی بشری همچنان خوشبین باشیم؟
شاید هم باید بدون پرسشگری به نقد و مداقه آثار متحورانه وتفسیر پذیر شان ادامه داد؟!!!!
ابرشیر عزیز، آنچه درونت می‌گذرد را حس می‌کنم...
آگاتا کریستی از زبان پوآرو (در جایی که یک مجسمه‌ساز پوآرو را هنرمند می‌خواند) می‌گوید: کار من به هنر شبیه نیست، کار من حل معماست، من الگویی را که از قبل وجود دارد، کشف می‌کنم؛ اما کار یک جنایتکار بیشتر شبیه به هنر است، چون چیزی را ایجاد می‌کند که قبلاً وجود نداشته...

شاید اشتباه از ماست که هنر را امری قدسی می‌دانیم، و هنرمند را فردی متصل ... دیدن ادامه ›› به آسمان.
من پذیرفته‌ام که هنر ناب ضرورتاً امری قدسی نیست و اتفاقاً هنرمند بیش از همه استعداد در هم شکستن اخلاق را دارد. کافی است نگاهی به زندگینامه‌ها بیاندازی.
۲۷ دی ۱۳۹۳
ابرشیر عزیز، آنچه را از این مباحثه می‌جستم، دریافتم. سپاس.
۰۱ بهمن ۱۳۹۳
مجتبی اندیشمند و عزیز .. نظرات و نوشته های تو همیشه من را یشتر و بیشتر به فکر کردن وا می دارد......از گفتگو با تو همیشه استفاده می کنم و بهره می گیرم......مرسی بابت حضورت دوست خردورزم
۰۱ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای نمایش "کاسپار" به کارگردانی آقای معینی در نوع خود یک اتفاق مهم تاتری در کشور است.
اول به دلیل اجرای (هرچند تا حدودی دگرگون شده!)از متن نمایشی از پترهانتکه در ایران و دوم به خاطر پیشنهاداتی که در شیوه ی اجرایی تاتر آزمایشگاهی گروتفسکی دارد؛ به معنای فاصله گیری از تمام عناصر غیرضروری صحنه و تمرکز بر کار بازیگران بر صحنه و رابطه زنده و انرژیک با تماشاگران.
**
((زبان خانه وجود است))
نمایشنامه کاسپار، پتر هانتکه (یکی از پدیدآورندگان درام مدرن ) را تعمقی شاعرانه درباره زبان، هویت، بی خانمانی و خود تاتر می دانند.کاسپار نمایشی درباره ی زبان است و توانایی اش در شکنجه دادن.
نمایشنامه به دنبال کارکرد زبان و بازی زبانی نوشته شده است. با فهم ویتگنشتاینی بهره گیری از بازی های زبانی و یادگیری آن زبان ... بنابراین ترجمه آن کاری بس مشکل است. هانتکه خود می گوید درون مایه ی کاسپار این است که شخصی با حرف زدن وادار به حرف زدن می شود و بدین ترتیب به زندگی ... دیدن ادامه ›› واقعی می آید.
کاسپار هاوسر کودکی سر راهی تقریبا بی گناه و زبان بسته است که به واسطه ی نقش جامعه در تحمیل زبان و ارزش های عقلانی اش،او را نهایتا ویران می سازد. کاسپار بی خانمان از دخمه ی هفده ساله اش خارج می شود اول سرگردان است تا اینکه در خانه ی " زبان" سکنی می گزیند! همانطوری که مارتین هایدگر می گوید: زبان خانه وجود است و آدمی در این خانه مسکن می جوید، کاسپار هم در تک جمله اش و همراه آن در این منزل(زبان) اقامت می کند. و در نهایت با نرم های اخلاقی و اجتماعی و زبانی تزریقی و تحمیل شده اش از سوی اجتماع می میرد.Kaspar/kasper در زبان آلمانی به معنای دلقک است.بسیاری معتقدند کاسپار یک نمایش تراژدی-کمدی از روند اجتماعی شدن و مدرن شدن است.
**
اجرای "آو"
اجرای آقای معینی از کاسپار با نمایشنامه کاسپار هانتکه تفاوت هایی دارد.(من نمایشنامه را با ترجمه حسین جده دوست،انتشارات نمایش و سفارت آلمان،سال1378 خواندم)
ساختار نمایشنامه کاسپار ؛ باشعری از یاندل شروع میشود،یک مقدمه دارد و صحنه ها به 65قسمت،شماره گذاری شده تفکیک شده است.منش اجرایی آقای معینی بر پایه اضطراب و دلهره وجودی! و ترس شکل می گیرد.این نگاه از دقایقی قبل از اجرا و شاید با تمهید توزیع فرم رضایتنامه از تماشاگران قصد انضمامی شدن این موضوع را دارد.باید مواردی را بخوانی و مسولیت اتفاقات ناگوار احتمالی که طی اجرا ممکن است به تو وارد شود،بپذیری!مثل اینکه برای عمل جراحی وارد اتاق عمل می شوید! آیا ترس از طریق کلمات آموخته میشود و انتقال می یابد؟ البته این برای بسیاری تمهید لورفته و ناکارآمدی است.
فکر می کنم بازی با جملات و زبان ارتباط دوطرفه با اشیا ،به شکل رادیکالش، در این اجرا لغو شده است.که البته بخشی از این مساله به رنگ باختن بازی زبانی حین روند ترجمه این متن مربوط می شود .. هانتکه معتقد است کلمات به کار رفته برای اشیا به جای خود آنها پذیرفته می شود .در نمایشنامه روند جز به جز همراهی شخصیت با اشیا مانند کمد، میز،صندلی،کت، دکمه و کلاه و....مطرح است. اشیا در کنار بازیگر در این نمایش نقش اصلی را دارند...در جایی از متن آمده است : "کلمات بر بستن دکمه کت تقسیم می شود" ..این رویکرد هانتکه در اجرای آقای معینی به دلیل تغییر صحنه و اشیا صحنه و طراحی لباس ،کم رنگ شده است.
قرار دادن ماکت کتاب های" سرمایه" و "جامعه باز و دشمنان آن" که رویکرد اندیشه ی فلسفی دو قطبی چپ و لیبرال را روی صحنه به عنوان یک اندیشه کامل شده، نمایندگی می کندبا ماهیت تکوینی - تدریجی شکل گیری زبان به عنوان محمل اندیشه و فلسفه در نمایشنامه ی اصلی، ناسازگار به نظر می رسد. در ادامه رویکرد کارگردان در صحنه ی پخش تبلیغات تلوزیونی با استهزا ی زبان تصنعی وعاری از حقیقت ،شکل اعتراض گونه در این اجرا به خود می گیرد که دست بر قضا از ویژگی های فیلسوفان معاصر قاره ای در واکنش به شرایط اجتماعی و تاریخی و اقتصادی اطرافشان نیز هست.
((ورود لیبرال ها ممنوع))
کارگردان در توصیه نامه ای همراه بروشور شاید به طور طنزآمیزی "انقلابی" ،دیدن نمایش را به لیبرال ها،بانکدارها،مدیران کمپانی های خودروسازی و..توصیه نمی کند.البته با توجه به ارجاعات فرامتنی و مصادیق رادیکال در متن شاید بهتر این بود موارد ذکر شده(به طور خلاصه)در بروشور نمایش می آمد تا اگر جدیت انقلابی اندیشه های مترقیانه مد نظر بود، به آن شکل در بروشور تایید رسمی شود .
((گروتوفسکی- اجرا محوری و بازیگران جسور و ایثارگر))
قطعا تجربه ی بازیگری در چنین شیوه ای به دلیل نیاز به تداوم در تمرین بدنی و صدایی ، تجربه و کارکردن و استمرار، جسارت و ازخودگذشتگی زیادی می طلبد. از نمونه ی متعالی شیوه تاتر آزمایشگاهی گروتفسکی در ایران شاید ، گروه "نرگس سیاه" و اجراهایی مثل آنتیگونه و سیاها به کارگردانی حامد محمدطاهری باشد و بازیگرانش مانند زنده یاد"مجید بهرامی" که سلامتی جسم اش و نهایتا جان نازنین اش را وقف کرد. عاطفه تهرانی رنج ماهها بی خوابی و درد جسمی را بعد تمرین ها به جان خرید.
بازی همه بازیگران در این نمایش قابل احترام است.
با توجه به ماهیت کارکردن در چنین متدی که نیاز به تمرین فیزیکی بسیار و تجربه مدام و طولانی مدت در تمرین ها دارد بازیگر شخصیت اصلی ،کاسپار، خانم افکاری خیلی دیر به گروه ملحق شده اند. از طرفی کارگردان محترم اعلام کرده اند ابتدای سال،یک اجرایی به سفارش درسالن میلاد با شبی هزارنفر روی صحنه برده اند و حالا آخر سال اجرایی نوگرایانه با شیوه گروتوفسکی، کاسپار را بر صحنه دارند.
سالها پیش در دوران طلایی تاتر و کارگاه نمایش آربی اوانسیان نمایش هایی را از هانتکه به ترجمه عباس نعلبندیان با متد تمرین طولانی مدت و دایمی گروه اجرا برده است. شروع دوباره چنین روندی در تاتر ایران بسیار ثمربخش خواهد بود.
هانتکه در کاسپار دو موضوع را مد نظر دارد:1-نمایش روند انسان با آموزش زبان و2- کشف شیوه های تربیت که تماشاگران به عنوان تماشاگران تاتر آن را تکمیل می کنند.
اجرا کاسپار آقای معینی ،امکانات زیادی را دست کم برای تحقق مورد دوم مورد نظر هانتکه در کشور فراهم آورده است. به امید موفقیت های بیشتر و تداوم چنین رویکردهای اجرایی در تاتر ما و ریشه دار شدن اش..


در نقل قول های این نوشته از ضمایم و مطالب همراه نمایشنامه کاسپاربه ترجمه حسین جده دوست و ویکی پدیا و... استفاده شده است.
۲۷ دی ۱۳۹۳
ابرشیر عزیز، طرفه اینکه «هنر ناب» نیازی به هیاهو نداره...
۲۷ دی ۱۳۹۳
مجتبی جان حق با شماست ..دقیقا
۲۷ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید