«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
ممنون میشم یکنفر بیاد به زبان ساده توضیح بده چی بود اصن داستان نمایش؟
اصلا لطف کنید به من خطی بگید/من قول میدم یبار دیگه برم غیر خطیشو ببینم
مهم نیست برام روشنفکر نیستم یا افت داره ولی من هیچی نفهمیدم از نمایش متاسفانه
محیطی بسته و تاریک که طبق نوشته ابتدای فیلم حدود سه ساله افتاب اونجا نتابیده که حالا درست نمیدونم این سه سال اشاره به دوره خاصی هم داره یا نه و مریضی های بسیاری که اونجا رو فرا گرفته میتونه اشاره به کشوری باشه که توش ساکن هستیم.افراد داخل سالن مردمانی مسخ و بی اراده و بی حس حتی در میمیک صورت که با سر سپردگی کامل در راه اهداف کاپیتان یا به تعبیری رهبرشون بدون چون و چرا و همون طوریکه مربی هم اشاره کرد بدون حتی سوال و بازخواستی در مورد کارهای لیدرشون به تهیه خون برای تغذیه اون تلاش میکنن و همگی میدونن سرپیچی یا سستی در اینکار میتونه به قیمت جون خودشون تموم بشه.ینی به تعبیری هرگونه سرپیچی با برخورد غیر مستقیم اما شدیدی روبرو خواهد شد.تنها راه نجات از این محیط هم عبور از حصاری هستش که باز هم ابتدای فیلم یه اون اشارع شده که این هم میتونه پیش کشیدن بحث مهاجرت باشه·حصاری که به افراد اونجا طوری دیکته شده که عبور و رسیدن به اون غیر ممکن و فاصله بسیار زیاد هستش و چه بسا که اینطور نیست.البته همون طور که اشاره شده انطرف حصار هم مدینه فاضله وجود نداره و فقط گویا اندکی از محیط اون ها روشن تر هستش.در رابطه با کاراکتر علی هم میتوان گفت که طغیان و شورش و سرپیچی از نزدیکترین و معتمد ترین فرد رهبر شروع شد وچه بسا در چنین سیشتم حکمرانی شورش از نزدیکترین افراد شروع میشه نه از بطن جامعه.علی با داشتن چنین اسمی میتواند حتی در زمینه جنسی حتی پیشگام و دگر اندیش یاشد و میتوان حدس زد رابطه بین علی و سامان رابطه ای فراتر از دوستی ساده میتونه باشه.هرچند اسم هایشان فرسنگ ها فاصله و تفاوت دارد/نکته های دیگه ای هم وجود داره که چون احتمال میدم به کلی راه اشتباه رفته باشم ادامه نمیدم.چه بسا هم که دچار کج فهمی و یا توهم نکته یابی شده باشم.