«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
به دبستان که می رفتم با خود می گفتم :
_وای!دیوارها چه بلند اند...
در آن زمان هنوز معنای دیوارهای بلند آهنین را نمی دانستم...
به دبستان که می رفتم با خود می گفتم :
_وای...چقدر معلم ها سختگیر اند...
اما واقعیت این بود که هنوز انسان های ظالم را نشناخته بودم...
به دبستان که می رفتم، وقتی همکلاسی هایم مرا دز بازی های کودکانه راه نمیدادند با خود می گفتم :
_اَه...چه قلب های کوچکی دارند...
خب در آن زمان هنوز سینه های خالی از قلب را ندیده بودم...
اما حال دلم تنگ است...دلم برای آن دیوارهای بلند، برای آن معلم های سختگیر، و برای همان قلب های کوچک تنگ است...
از: خود
تفاوت علم و هنر در این است :
علم کشف میکند.اما هنر خلق میکند...
( ؟؟ )
تنهایم...
در این زندان تاریک و سرد،
تنهایم...
دیوارهای کاهگلی و نمناک،
و ثانیه های مملو از خاک،
تنهایم...
در این شب مهتاب،
با وجود زلالی آب،
و با وجود گلی زیبا و نایاب،
به مانند تنهایی عقاب،
بر فراز دشت های رویا و خواب
تنهایم...
(فراز قضات)
واقعا عالی بود.با اینکه صندلی گیرم نیومد و مجبور شدم رو پله بشینم،ولی ارزششو داشت.ولی برای مسئول گیشه متاسفم.به مردم میگفت مجبور میشید توی سالن وایسید.نمی ارزه.برید.