در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رویا رفیع | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:53:41
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
روزها می آیند ، روزها می روند

گذشته دلم را به درد می آورد
از آینده خبر ندارم


روزها می آیند ، روزها می روند

تو چون گیاهی در دلم
تنومندتر می شوی
بزرگتر ، قوی تر ، محکم تر

و من به فرصت های کوتاهمان فکر می ... دیدن ادامه ›› کنم
6 ماه ، 5 ماه ، 4 ماه ، . . . . .

در رنجم ، در آرامشم ، عاشقم ، در تردیدم

سالها خواهند گذشت
از تو سایه ای برایم خواهد ماند ؟ شاخه های عظیم ؟

سالها خواهند گذشت
تو جنگل خودت را خواهی داشت ،
عطر خودت را ،
دوست داشتن های خودت ، ریشه های خودت

اما
من حتی به رنج های آینده نیز عادت کرده ام

(1394/01/16)
تو جنگل خودت را خواهی داشت
و من
کویرم را بی هیچ حتی سایه ای!


درود بر شما..
خوب باشید همیشه
۲۰ فروردین ۱۳۹۴
انگار آمده ایم که بسی رنج کشیم و برویم

ممنون از شما
۲۰ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از بین تمام آرزوهایم،
تو و مرگ را با هم نمی خواهم.
زیبا بود. کوتاه و موجز
۲۳ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دستهای مرا، خدا محکم گرفته است؛

باک ندارم،
از افتادن زمین زیر پایم.
عذر می خواهم از تو
از چراغ های نارنجی اتاقت
و روبان آبی گل های خشکیده نرگس

از شامی که به خنده طی شد
از بوسه بر چشمان تو
و دستی که دستی را گرفت

عذر می خواهم من؛

به خاطر شبی که در کنار تو
زیبا گذشت و تمام شد.
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش

******* بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

از: حافظ
سلام
یه سوالی دارم .

چرا وقتی من برای ورود به تیوال از شناسه و رمز استفاده می کنم دیگه هیچ کدوم از یادگاری ها رو نمی بینم که بتونم نظری بنویسم یا دوست دارم هام رو مشخص کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از: ......
مهناز مقدم ارجمند این را دوست دارد
فکر نکنم مشکلی باشه، همینگونه که الان مطلبی نوشتی، می تونید در مورد سایر نوشته ها هم مشارکت (نظر، دوست دارم)کنید.

مگر اینکه من مشکل شما را متوجه نشده باشم
۱۷ بهمن ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چشمان من از دیدن تو سیر نیست
تو را به خاطر نمی آورم،

تا در ذهنم جاری نشوی
تا هزاران بار بر تمام انحنای صورتت بوسه نزنم
تو را به یاد نمی آورم

تو را به یاد نخواهم آورد تا دستانت را
بر صورتم نگذاری
تا عاشقانه نگاهم نکنی
تو را به یاد ... دیدن ادامه ›› نمی آورم

تنها حس بودنت لمس دستان تو بود
چه حیفت
تو را به یاد نمی آورم

این تکاپو بی فایده است
کاش چیز بیشتری مانده بود از تو
-حس غریب دوستت دارم-
-عطرهای خصوصی ات- شاید

اما؛

نام من معلق در فضا، به امید آنکه
از حنجره ی تو رها شود

در اشتیاق همه ی کلماتت بودم
که ادا نشد ...

چه حیف
چه حیف
تو را به یاد نمی آورم.




از: رویا رفیع
آفرین خیلی زیبا و ملموس بود.عالی
۱۶ بهمن ۱۳۹۱
نام من معلق در فضا، به امید آنکه
از حنجره ی تو رها شود
۱۷ بهمن ۱۳۹۱
در اشتیاق همه ی کلماتت بودم
که ادا نشد ...
وای چقدر زیبا می نویسید خانم رفیع.........
۱۷ بهمن ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در نقطه صفر مرزی
دوستت دارم

آنجا که میتوانی بروی
یا
بمانی
اما تو از ذهن عاشق من گذر می کنی
چنان تداعی خاطراتی شیرین

بارها و بارها

در تخت حریر بوسه و عشق
تو محصور آنچه از ذهن عاشق من میگذرد.


تو را دوست ... دیدن ادامه ›› دارم
همانجا که ایستاده ای
و تو از ذهن عاشق من گذر خواهی کرد
ومن تو را به رویاهای دور و خفته خواهم برد
آنجا که جز عشق چاره ای نیست.

از: رویا رفیع
آنجا که جز عشق چاره ای نیست.
۲۶ دی ۱۳۹۱
در تمام زمان های بودن و نبودنم در دیوار به یاد دیوارم. به یاد تمام خاطرات و دوست داشتنی هایی که با هم آفریدیم . لطفی که شما دارید را از یادم نمیبرم.ممنون از انرژی مثبت .
۲۶ دی ۱۳۹۱
در نقطه صفر مرزی
دوستت دارم
۲۷ دی ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صدایم کن
به هر بهانه صدایم کن؛
تا طنین صدایت ، مرا به خود برساند .


از: رویا رفیع
خواب

خورشید بر سرزمین های دور به خواب می رود
و تو ؛ خواب می بینی بزرگ شده ای

اما
برای چیدن سیب
دستت به شاخه ای نمی رسد .

(یک نوشته قدیمی)

از: خودش
درس های قدیمی غلط بودند.
درس های قدیمی ... باور نکرده ای چرا؟؟؟
... که همچنان زلال ، به هر بازی کودکانه می آشوبی !



از: خود

نبودتان را هیچ بودی پر نکرده بود . بودنتان پربارتر می کند دیوار را .

۱۶ آذر ۱۳۹۰
به شدت با نظر آقای یحیی پور موافقم! :-)
۱۶ آذر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سقوط کرده ام از رویاهای سیب ؛
بر کودکی های ناتمام زمین .

(رویا رفیع)

از: خود
چرا نبودید...؟ چه خوب که برگشتید...
۰۸ تیر ۱۳۹۰
ممنون عزیزم ، ببخشید که دیر جواب دادم . مدتی سرم خیلی شلوغ بوده .
۱۲ تیر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بوسه مناجاتی است که بر لبان تو فرود می آید.

(رویا رفیع)
درود بر شما
بسیار زیبا بود
۰۹ اسفند ۱۳۸۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از چه ناراحتی؟
شاید فردا نباشم
امروز دستم را بگیر تا بگویم
دوستت دارم.
(رویا رفیع)
وقتی که رفتم
شمع های راه را روشن کردم
تا مرا گم نکنی
اما اگر باد بیاید...!

پوزش بابت تاخیر؛
۰۳ اسفند ۱۳۸۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

ما که کاره ای نیستیم
این زمین خودش می چرخد
گاهی ما را می برد ؛
گاهی رها می کند.
ما که کاره ای نیستیم ...!

گاهی ما را می کوبد
گاهی قسمت های خوب نصیبمان می کند،

خدا را شکر ...
ما که کاره ای نیستیم.
(رویا رفیع)
دستهای تو پر از عطر توت تازه است ؛
لبانت گرماگرم اشتیاقی تابستانی
شادم ،
عطر گرم تابستان و...
پناه سایه تو!

(رویا رفیع)
هدیه

آسمان را می نگری ؛
ستاره ها را بر هم می زنی
و ...
قلمی هدیه ام می کنی .
(رویا رفیع)
درود بر شما..
قلم زیبایی دارید.
۲۳ بهمن ۱۳۸۹
خیلی لطف دارین، ممنونم.
۲۳ بهمن ۱۳۸۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ساکت باش
ساکت باش و من را تماشا کن ،
اگرچه ساکتم محو تماشایت ؛
... جنگلی در من به آتش افتادست .
آفرین، بسیار زیبا بود.
(عجب حال و هوایی)
یاد قدیما افتادم، جوونیام.
۰۳ بهمن ۱۳۸۹
از همه دوستان ممنونم و از شما آقای بنکدار ، امیدوارم واقعاً همین طور که گفتین باشه.
۰۴ بهمن ۱۳۸۹
وه... چه فوق العاده!
۰۴ اسفند ۱۳۸۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید دلم تنگ است


اینجا که منم ،حجم وسیع سیمان است و چراغ های روشن شهر.
آنجا که بودم اما ،وسعت شگرف آبی رنگ بود و حجم شدید سبز ، اما ندیدم چراغی روشن شود. دیوانه ام نه ...
... شب را چون روز می خواستم. دیوانه بودم اما ...
(رویا رفیع)

تنهاییم به قدر آمدنت بزرگ نبود!
...آمدی.
بمان.
... که دیگر تنها می شوم.
(رویا رفیع)