«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
ساموئل بکت میگه:
"ما همه دیوانه به دنیا آمدیم. بعضی از ما دیوانه باقی می مانیم."
این نمایش یک نمایش تماما عروسکی است، و برداشت جالب، خلاقانه و امروزی شده از مکبث شکسپیر است. نام استعاری نمایش هم به همین دلیل است. به نظرم یک کار مینیمال در فرم و شاید بشه گفت در محتوا بود. این روزها ارجاع و برداشت از نمایشنامه های فاخر رو زیاد می بینیم که این کار هم یکی از اون هاست، که به نظرم خوبه! اینکه لااقل آشنایی مخاطب یه مقدار بیشتر بشه با آثار خوب. نمایش نمی تونم بگم خیلی عجیب غریب و برجسته بود. اما با توجه به زمان کوتاه نمایش ارزش دیدن رو داشت. خلاقانه، صاف و ساده و سرگرم کننده بود.
(برشت میخواست تماشاگر نه مجذوب قصه نمایش و قهرمان آن، که جذب محتوا و پیام شوند)
در این نمایش شخصیت ها همزمان با تماشاگر و تدریجى از حقیقتِ ماجرا آگاه مى شدند . از میان تمام جنگ و جدل ها، داستان دچار جرح و تعدیل مى شد و تماشاگر در این روند قدم به قدم با شخصیت ها همراه بود و داستان را با یکی از شخصیت ها شریک مى شد و کشف مى کرد.قصه یک برش از اتفاقات روزمره ى معمولى و آشناست که با زبان صمیمى و طنز بازگو مى شود. توصیه مى کنم این نمایش رو ببینید.
پ.ن : بالاخره کدوم دیوار حمال بود؟
موضوع زیگموند فروید قطعا براى کسانى که اطلاعاتى از زندگى این روانشناس برجسته دارند میتواند جذاب باشد. اما به نظر مى رسد این نمایش براى مخاطب کم اطلاع یا بى اطلاع نسبت به زندگى فروید مى تواند کمى گُنگ و گیج کننده باشد. شاید به این دلیل که اولا : خساست کارگردان در استفاده از بازیگرانِ بیشتر براى بسط و انتقال بهتر اتفاقات و بعد به این دلیل که اگرچه نمایش تلاش کرده بود تمام وجوه شخصیتى و اتفاقات مهم زندگى فروید را به تصویر بکشد اما به نظر مى رسید على الرغم این تلاش موضوعات ذکر شده گاهى الکن و نیمه تمام رها شده بود. همچنین به نظر مى رسد شخصیت پردازى کاراکتر فروید با دقت و وسواس کمى پردازش و ارائه شده است. گفتنى است که در صحنه رو در رویى فروید با مینا برنیز ( خواهر زن فروید) حرکات بسیار نمایشى، اغراق شده و غیرمرتبط بود. که صرفا جهت جذاب تر کردن بصرى نمایش بود و مى توانست نزدیک تر به واقعیت و بى تکلف تر اجرا و پرداخته شود.
اما با تمام این اوصاف نمایش با هدف شناخت شخصیت فروید بود که این خود از مزایاى این نمایش است، و از ترغیب مخاطب عام به آشنایى و درگیر شدن با موضوع فروید نمى توان چشم پوشید. استفاده از ویژوال آرت در نمایش به عنوان یک نمایش مدرن بسیار جذاب بود و به نشان دادن حالات درونى فروید بسیار کمک مى کرد. صداى دالبى، سایه ها و نورپردازى اثر خاصى بر جذابیت نمایش داشت. موضوعى که کمى بیشتر در نمایش به آن پرداخته شد؛ موضوع رویکرد فروید نسبت به دین بود. که دغدغه مندى معاصران فروید و خود او بود که در سلسله دیالوگ هاى قابل تأملى عنوان شد.
اگر به موضوع فروید علاقه مند هستید دیدنش میتونه جالب باشه. درکنارش کسانى که فیلم " یک روش خطرناک" به کارگردانى کروننبرگ رو ندیدن هم پیشنهاد مى کنم ببینید! میتونه اطلاعات بیشترى حول این موضوع بهتون بده!